Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
furtherance
U
تهیه وسایل
splint
U
وسایل شکسته بندی
accountable cryptomaterial
U
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
packing
U
روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
inclination
U
زاویه بین صفحه مدار وصفحه مرجع
gaps
U
مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
gap
U
مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
administer
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
enable
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
process
U
تهیه و تولید کردن
enables
U
تهیه کردن برای
processes
U
تهیه و تولید کردن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
program
U
برنامه تهیه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
preparation
U
تهیه کردن اتش
extemporises
U
فورا تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
preparations
U
تهیه کردن اتش
extemporized
U
فورا تهیه کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
funded
U
تهیه وجه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
mounting
U
سوار کردن وسایل
salvages
U
اوراق کردن وسایل
salvage
U
اوراق کردن وسایل
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com