English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accomodation وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift U تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
hassle <idiom> U مخل آسایش
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement U اختلاف مکان تغییر مکان
Inquietude U حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> U دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
migration U نقل مکان نقل مکان کردن
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
spaces U مکان
purlieus U مکان جا
stead U مکان
space U مکان
spot U مکان
place U جا مکان
place U مکان
placing U مکان
stabilizer U مکان
stabilisers U مکان
there U ان مکان
site U مکان
illocal U بی مکان
placing U جا مکان
places U مکان
sites U مکان
sited U مکان
places U جا مکان
spots U مکان
locus U مکان
locations U مکان
location U مکان
part U مکان
storage location U مکان انباره
location counter U مکان شمار
sign position U مکان علامت
screen position U مکان صفحه
left shift U تغییر مکان به چپ
storage location U مکان ذخیره
location U مکان یابی
topologist U مکان شناس
displacement U تغییر مکان
topographer U مکان نگار
nowhere U در هیچ مکان
clearings U مکان مسطح
clearing U مکان مسطح
locality U موضع مکان
cursor U مکان نما
public place U مکان عمومی
print position U مکان چاپ
place of honor U مکان پر افتخار
place learning U مکان اموزی
topography U مکان نگاری
locative U دال بر مکان
otherwhere U در مکان دیگر
nowheres U در هیچ مکان
adverb of place U فرف مکان
cursors U مکان نما
localities U موضع مکان
response position U مکان جواب
loci U مکان هندسی
locus U مکان هندسی
memory location U مکان حافظه
placing U مکان موقع
unit position U مکان واحد
move U نقل مکان
displeacement of water U تغییر مکان اب
displaciment U تغییر مکان
ubiety U کیفیت مکان
moves U نقل مکان
displaciment U تفاوت مکان
shifts U تغییر مکان
shift U تغییر مکان
facility U مکان ساختمان
places U مکان موقع
locations U مکان یابی
change of place U تغییر مکان
shifted U تغییر مکان
place U مکان موقع
moved U نقل مکان
topology U مکان شناسی
locus U مکان هندسی مرکزها
flits U نقل مکان کردن
flit U نقل مکان کردن
flitting U نقل مکان کردن
crusor arrows U پیکانهای مکان نما
components of displacement U مولفههای تغییر مکان
flitted U نقل مکان کردن
die shift U تغییر مکان حدیده
shift U تغییر مکان انتقال
whereabout U حدود تقریبی مکان
topography U مکان نگاری مساحی
location theory U نظریه تعیین مکان
permanent change of station U تغییر مکان دایمی
logic shift U تغییر مکان منطقی
logical shift U تغییر مکان منطقی
rudders U مکان عمودی متحرک
current location counter U شمارنده مکان فعلی
cursor control U کنترل مکان نما
piston displacement U تغییر مکان پیستون
locus of centres U مکان هندسی مرکزها
cyclic shift U تغییر مکان چرخهای
locate mode U باب مکان یابی
mental topography U مکان نگاری ذهن
protected location U مکان حفافت شده
location of industry U تعیین مکان صنعت
rudder U مکان عمودی متحرک
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
position vector U بردار مکان [ریاضی]
shift register U ثبات تغییر مکان
sides way U تغییر مکان جانبی
fleche U نقل مکان شمشیرباز
universe U کون و مکان دهر
end around shift U تغییر مکان دورگشتی
transmigrator U نقل مکان کننده
doppler shift U تغییر مکان دوپلری
drilling position U مکان مته کاری
toponymic U وابسته به مکان نامی
elevator U مکان افقی متحرک
elevators U مکان افقی متحرک
displacement U جابجاشدگی تغییر مکان
circular shift U تغییر مکان دایرهای
topological psychology U روانشناسی مکان نگر
horizontal stabilizer U مکان افقی ثابت
circular shift U تغییر مکان حلقوی
shifts U تغییر مکان انتقال
mobility U قابلیت نقل مکان
shifted U تغییر مکان انتقال
ring shift U تغییر مکان حلقهای
red shift U تغییر مکان سرخ
shift out U تغییر مکان به بیرون
location vector U بردار مکان [ریاضی]
position U بردار مکان [ریاضی]
arithmetic shift U تغییر مکان حسابی
localities U محل مخصوص مکان جغرافیایی
dp U بی مکان ومنزل تبعید شده
removal U برطرف سازی نقل مکان
dynamic shift register U ثبات تغییر مکان پویا
locality U محل مخصوص مکان جغرافیایی
colocate U دریک مکان قرار دادن
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
cursor control keys U کلیدهای کنترل مکان نما
cursor movement keys U کلیدهای حرکت مکان نما
output per unit of displacement U توان در واحد تغییر مکان
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
topology U مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
right shift U تغییر مکان به سمت راست
forth U دور از مکان اصلی جلو
on the move <idiom> U حرکت از مکانی به مکان دیگر
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
statip shift register U ثبات تغییر مکان ایستا
tablet U مکان نما روی صفحه
tablets U مکان نما روی صفحه
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com