Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tonnage
U
وزن برحسب تن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
haphazard
<adj.>
U
برحسب تصادف
haphazardly
U
برحسب تصادف
hit or miss
U
برحسب تصادف
heading
U
حرکت برحسب قطب نما
heading
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
headings
U
حرکت برحسب قطب نما
headings
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
ritually
U
برحسب ایین وشعائر
to
U
برحسب مطابق
footage
U
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
velocities
U
تندی برحسب زمان
velocity
U
تندی برحسب زمان
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
voltage
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
wheelbase
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
percentage
U
برحسب درصد
percentages
U
برحسب درصد
pH
U
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
outwardly
U
برحسب فاهر
seed
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
mileage
U
سنجش برحسب میل
metric system
U
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
tonnage
U
گنجایش کشتی برحسب تن
tonnage
U
برحسب شماره تن بارگیر
custom
U
برحسب عادت
age group competition
U
مسابقه برحسب گروه سنی
agreeably to
U
برحسب
amperage
U
شدت جریان برق میزان نیروی برق برحسب امپر
at choice
U
برحسب دلخواه
at pleasure
U
برحسب دلخواه برحسب میل
at the request of
U
برحسب
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
by chance
U
برحسب اتفاق یاتصادف
by usage
U
برحسب عادت
cabin altitude
U
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
candlepower
U
میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
characteristic diagram for the steel
U
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
classis
U
تقسیم برحسب طبقه
compass bearing
U
موقعیت برحسب قطبنما
fortuitously
U
برحسب اتفاق اتفاقا
functional shift
U
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
gauge pressure
U
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
happy go lucky
U
برحسب تصادف لاقید
hydrograph
U
منحنی ابگذری برحسب زمان
in accordance with
U
برحسب
in conformity with
U
برحسب
in terms of
U
برحسب
incompliance with
U
برحسب
kilovoltage
U
نیروی برق برحسب هزار ولت
ladder tournament
U
مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
milage
U
سنجش برحسب میل
per standard compass
U
برحسب قطب نمای استاندارد
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
planck law
U
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
poundage
U
مقدار پولی برحسب لیره
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
pounder
U
وزن شده برحسب رطل
pounder
U
برحسب لیره کوبنده
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
proration
U
توزیع برحسب مدت یانسبت
pursuant to
U
مطابق برحسب
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
spoonerism
U
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
time cost curve
U
منحنی مخارج برحسب زمان
to out ward seeming
U
برحسب فاهر
transvaluate
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluation
U
سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
transvalue
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
unitage
U
برحسب
volt ampere
U
اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
cl
U
برحسب بار هر کامیون
prioritised
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizing
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
accidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
adventitious
<adj.>
U
برحسب تصادف
casual
[not planned]
<adj.>
U
برحسب تصادف
coincidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
contingent
[accidental]
<adj.>
U
برحسب تصادف
fortuitous
<adj.>
U
برحسب تصادف
incidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
random
<adj.>
U
برحسب تصادف
stochastic
<adj.>
U
برحسب تصادف
stochastical
<adj.>
U
برحسب تصادف
accidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
accidently
<adv.>
U
برحسب اتفاق
as it happens
<adv.>
U
برحسب اتفاق
at random
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by accident
<adv.>
U
برحسب اتفاق
Other Matches
incidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by chance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by happenstance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by hazard
<adv.>
U
برحسب اتفاق
coincidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
fortuitously
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by a coincidence
<adv.>
U
برحسب اتفاق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com