English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
rangy U کوهستانی
highland U کوهستانی
orestes U کوهستانی
hilariously U کوهستانی
mountaineer U کوهستانی
mountaineers U کوهستانی
rangey U کوهستانی
mountainous U کوهستانی
mountain U کوهستانی
montane U کوهستانی
mountains U کوهستانی
transmountain U ماوراء کوهستانی
glens U دره کوهستانی
bench U سکوی کوهستانی
benches U سکوی کوهستانی
tarn U دریاچه کوهستانی
transmontane U ماوراء کوهستانی
oread U حوری کوهستانی
glen U دره کوهستانی
shelf U سکوی کوهستانی
high land U زمین کوهستانی
upland U زمین کوهستانی
uplands U زمین کوهستانی
mountain climate U اقلیم کوهستانی
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
mountain troops U یکانهای کوهستانی
association areas U مناطق ارتباطی
avernus U مناطق جهنمی
arctic regions U مناطق قطبی
hazardous locations U مناطق خطر
tropical U مناطق حاره
cultivated areas U مناطق مزروعی
greenwood U درخت راج کوهستانی
ghillie U نوکریکی از روسای کوهستانی
mountaineers U یکان کوهستانی کوهنورد
clachan U دهکده کوچک کوهستانی
mountaineer U یکان کوهستانی کوهنورد
humid tropics U مناطق حاره مرطوبی
pantropic U واقع در مناطق حاره
cateran U اهل مناطق مرتفع
hinterland U مناطق داخلی کشور
hinterlands U مناطق داخلی کشور
pantropical U واقع در مناطق حاره
havens U مناطق امن دریایی
color zones U مناطق گیرنده رنگ
gillie U نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gilly U نوکر یکی ازروسای کوهستانی
tarn U دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
gap filler U رادارمخصوص پوشش مناطق باز
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
underdeveloped areas U مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
gael U مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
liberated U مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
zonation U طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
havens U مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
rain forest U جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
sporran U چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
terai U کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
yodels U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
moist air U هوای تر
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
stable air U هوای پایدار
blast roasting U تشویه با هوای دم
emergency air U هوای اضطراری
drippy U هوای گرفته
dead air U هوای راکد
air breathing U هوای تنفسی
adverse weather U هوای نامساعد
compressed air U هوای متراکم
compressed air U هوای فشرده
agglutinant U هوای التیام
temperate climate U اب و هوای معتدل
circulationg air U هوای در گردش
carburetor air U هوای کاربراتور
broken weather U هوای بی قرار
exhaust air U هوای خروجی
secondry air U هوای ثانویه
forced draft U هوای با فشار
heavy weather U هوای طوفانی
passion U هوای نفس
hot blast U هوای دم داغ
humid air U هوای نمناک
humid air U هوای شرجی
marsh malaria U هوای مردابی
low air pressure U فشار هوای کم
liquid air U هوای مایع
out of door U در هوای ازاد
heavy weather U هوای خراب
swelter U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
marine climate U اب و هوای دریایی
foul weather U هوای خراب
foul weather U هوای نامساعد
raininess U هوای بارانی
queen's weather U هوای باز
intake air U هوای ورودی
swelters U هوای گرم
air U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
airs U هوای دم هوا
In the open air. U در هوای آزاد.
open air U در هوای ازاد
out of doors U در هوای ازاد
the open U هوای ازاد
free living U تسلیم هوای نفس
lowers U هوای گرفته وابری
lowering U هوای گرفته وابری
forced draft U هوای تحت فشار
dusk U هوای گرگ ومیش
fair weather U دارای هوای صاف
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
open exercise U ورزش در هوای ازاد
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
mouthguard U لوله هوای غواص
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
lowered U هوای گرفته وابری
lower U هوای گرفته وابری
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
liquid air U هوای مایع شده
twilight U هوای گرگ ومیش
air compressor U هوای فشرده ساز
liquid air container U مخزن هوای مایع
cold fronts U جبهه هوای سرد
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
blast U هوای دم کوره بلند دم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
cold fronts U پیشان هوای سرد
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
cold front U جبهه هوای سرد
intake air U هوای مکیده شده
cold front U پیشان هوای سرد
warm front U جبهه هوای گرم
tire inflation U فشار هوای لاستیک
secondary airflow U جریان هوای فرعی
torchlight U هوای گرگ ومیش
saturated air U هوای اشباع شده
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
ego trips U تسلیم به هوای نفس
heatwave U موج هوای گرم
heatwave U هوای گرم طولانی
ego trip U تسلیم به هوای نفس
out door court U زمین هوای ازاد
blow cold U هوای سرد دمیدن
blow hot U هوای گرم دمیدن
air tank U کپسول هوای غواصی
tire pressure U فشار هوای لاستیک
mouthpiece U لوله هوای غواص
mouthpieces U لوله هوای غواص
bleed air U هوای کمپرس شده
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
heatwaves U موج هوای گرم
warm fronts U جبهه هوای گرم
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com