English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
programmed i/o U ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
input output programming system U سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
redirected U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirecting U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirects U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
processes U ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
process U ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
redirect U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
devices U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
input/output U دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
gigo U اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
garbage in garbage out U اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
NEQ U تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
inequivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog U مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
full U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
analogue U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
statements U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
conditional U دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
i/o U ورودی-خروجی
input output U ورودی خروجی
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output relation U رابطه ورودی- خروجی
microcontroller U پورت ورودی /خروجی
parallel input output U ورودی و خروجی موازی
input output procedure U رویه ورودی- خروجی
input output ports U مدخلهای ورودی- خروجی
input output symbol U علامت ورودی- خروجی
input output system U سیستم ورودی- خروجی
input output unit U واحد ورودی- خروجی
i/o channel U کانال ورودی و خروجی
serial input\output U ورودی و خروجی سری
central U واحد ورودی و خروجی
simultaneous input/output U ورودی و خروجی همزمان
cpu U باس ورودی / خروجی
input output order U ترتیب ورودی- خروجی
input output operation U عملکرد ورودی- خروجی
input output instructions U دستورات ورودی و خروجی
input output interface U میانگیر ورودی- خروجی
input output device U دستگاه ورودی و خروجی
i/o bound U محدود به ورودی خروجی
i/o port U مدخل ورودی و خروجی
input output control U کنترل ورودی- خروجی
input output channel U کانال ورودی- خروجی
input output bus U گذرگاه ورودی- خروجی
i/o processor U پردازنده ورودی و خروجی
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
basic input output system U سیستم ورودی و خروجی پایه
input output bandwidth U پهنای باند ورودی- خروجی
input output control system U سیستم کنترل ورودی-خروجی
input output redirection U تعیین مسیر ورودی- خروجی
iocs U سیستم کنترل ورودی- خروجی
architecture U حافظه و وسایل ورودی / خروجی
interfaces U که شامل : کانال ورودی /خروجی
memory mapped i/o U ورودی- خروجی نگاشت حافظه
interface U که شامل : کانال ورودی /خروجی
input output controller U کنترل کننده ورودی- خروجی
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
remotest U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
bios U سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس
remote U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remoter U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
combo box U ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
I/O file U داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
microsoft U ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
amplification U نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی
input/output file U داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
cascade connection U خروجی یکی ورودی برای دیگری است
inhibits U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
operation U عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
inhibit U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
tidal prism U اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
registers U ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
input/output U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input [output] request U درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
I [O] request [IORQ] U درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output module U واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
I/O module U واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output instruction U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
I/O statement U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output statement U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
I/O instruction U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
register U ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
registering U ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
parallel U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
symbolic i/o assignment U نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
i/o U انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن
analogues U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
interfaces U پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface U پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
analog U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
and U پردازش چند سیگنال ورودی که خروجی آن عمل "و" آنهاست
units U که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit U که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
analogue U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
compounds U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
gigo U اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
compound U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
management U برنامه ریزی
managements U برنامه ریزی
schematization U برنامه ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
programming U برنامه ریزی
focused U پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussed U پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussing U پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focusses U پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focus U پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focuses U پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
mux U مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
circulating U ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
one element U تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
input/output U استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
joysticks U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
images U دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند
gate U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
i/o U که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
multiplexor U مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
image [دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
gates U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
MBR U ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
planning horizon U مدت برنامه ریزی
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
planning principles U اصول برنامه ریزی
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
population planning U برنامه ریزی جمعیت
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
planning system U نظام برنامه ریزی
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
scheduled U برنامه ریزی کردن
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
programming methods U روشهای برنامه ریزی
production planning U برنامه ریزی تولید
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
planning horizon U افق برنامه ریزی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com