English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manual input U ورودی دستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
puck U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
mouse U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mouses U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
Other Matches
manual U دستور رزمی دستی سیستم دستی
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash U تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
drop down list box U لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
input preamplifier U پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
list U لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
d/a converter U مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
dac U مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
inputted U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel U کانال ورودی- نهر ورودی
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog U مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chain U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chains U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
fullest U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogue U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
inputted U توان ورودی ورودی
input U توان ورودی ورودی
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
portable U دستی
hand made U دستی
hand held U دستی
three handed U سه دستی
ready use U دم دستی
manual U دستی
handier U دستی
bellows U دم دستی
single-handed U یک دستی
handy U دستی
handiest U دستی
left handedness U چپ دستی
handmade U دستی
palmar U کف دستی
levorotation U چپ دستی
manually U بصورت دستی
smacks U کف دستی زدن
smacked U کف دستی زدن
hand lever U اهرم دستی
smack U کف دستی زدن
hand operated chuck U سه نظام دستی
made ground U خاک دستی
long bow U کمان دستی
hand molding U قالبریزی دستی
line hand U دستی که نخ را می کشد
hand molding shop U قالبریزی دستی
hand organ U ارگ دستی
light fingers U چابک دستی
hand mill U اسیاب دستی
handsaw U اره دستی
hand torch U مشعل دستی
caning U چوب دستی
hand vise U گیره دستی
handwork U دستی دستکاری
hand wheel U چرخ دستی
push cart U چرخ دستی
handbell U زنگ دستی
handhold U گیره دستی
canes U چوب دستی
caned U چوب دستی
hand roller U غلطک دستی
handlist U فهرست دستی
hand reamer U کوبه دستی
hand receipt U رسید دستی
hand saw U اره دستی
hand tool U ابزار دستی
cane U چوب دستی
handwheel U چرخ دستی
alggardness U کند دستی
door bundle U بارهای دستی
pushcarts U ارابه دستی
Jim Crow U ریل خم کن دستی
handicrafts U صنایع دستی
inexperience U خام دستی
clumsiness U خام دستی
bungling U خام دستی
bungles U خام دستی
bungled U خام دستی
bungle U خام دستی
handcarts U چرخ دستی
handcarts U ارابه دستی
handcart U چرخ دستی
handcart U ارابه دستی
desk checking U بررسی دستی
gimlet U مته دستی
gimlets U مته دستی
adeptness U زبر دستی
adeptly U زبر دستی
attache case U کیف دستی
concertinas U ارغنون دستی
concertinaing U ارغنون دستی
concertinaed U ارغنون دستی
concertina U ارغنون دستی
bitstock U مته دستی
bull horn U بلندگوی دستی
carpenter's clamp U پیچ دستی
close fistedness U خشک دستی
guns U تلمبه دستی
gun U تلمبه دستی
cold link U پیوند دستی
crank handle U اهرم دستی
drawing hand U دستی که زه را می کشد
string hand U دستی که زه را می کشد
hand augger U مته دستی
hand brake U ترمز دستی
hand cable winch U جراثقال دستی
hand power winch U جراثقال دستی
hand cart U ارابه دستی
hand cart U چرخ دستی
hand compaction U توپرسازی دستی
hand compaction U تراکم دستی
hand crane U جرثقیل دستی
hand crane U بارانگیز دستی
hand drill مته دستی
portable drill مته دستی
hand grenade U نارنجک دستی
hand held computer U کامپیوتر دستی
hand lade U پاتیل دستی
go devil U ارابه دستی
sideboard U میز دم دستی
sideboards U میز دم دستی
dug well U چاه دستی
dump barrow U حرخ دستی
end table U میزکوچک دم دستی
eye glass U عینک دستی
fly bill U اعلان دستی
handicraft U هنر دستی
handicraft U کار دستی
handicraft U صنعت دستی
fly bill U اگهی دستی
fly sheet U اعلانات دستی
handbooks U کتاب دستی
handbook U کتاب دستی
foozle U خام دستی
gaucherie U خام دستی
handicraft U پیشه دستی
pushcart U ارابه دستی
handbag U کیف دستی
skill U چیره دستی
manula shifting U اتصال دستی
portable instrument U سنجه دستی
portable receiver U رادیوی دستی
manual skills U مهارتهای دستی
portable weir U سرریز دستی
manual skill U مهارت دستی
post hole auger U مته دستی
sub-machine guns U مسلسل دستی
quern U اسیاب دستی
right handedness U راست دستی
paving beetle U تخماق دستی
handbags U کیف دستی
hang-gliding U گلایدر دستی
trial balloon <idiom> U یک دستی زدن
manual focusing knob U دکمهزوم دستی
egg beater همزن دستی
sub-machine guns U تیربار دستی
nattiness U زبر دستی
nimble fingers U چابک دستی
hand knot U گره دستی
sub-machine gun U تیربار دستی
sub-machine gun U مسلسل دستی
stick shifts U دندهی دستی
stick shift U دندهی دستی
mill file U سوهان دستی
manual ringing U زنگ دستی
handbills U اگهی دستی
tin snips U قیچی دستی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com