Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
brutify
U
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
brutalised
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
Other Matches
wildling
U
حیوان وحشی
brutal
U
حیوان صفت وحشی
feral
U
حیوان شکاری وحشی
spoon
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
wild fowl
U
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae
U
وحشی ذاتا وحشی
savaged
U
وحشی کردن
savage
U
وحشی کردن
savages
U
وحشی کردن
savaging
U
وحشی کردن
barbarise
U
وحشی کردن
barbarize
U
وحشی کردن
barbarise
U
وحشی گری کردن
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
desert
U
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
undaunted
U
وحشی
ferocious
U
وحشی
truculent
U
وحشی
rambunctious
U
وحشی
ungovernable
U
وحشی
savaged
U
وحشی
ruttish
U
وحشی
sylvatic
U
وحشی
unshaped
U
وحشی
unmannerly
U
وحشی
wild
U
وحشی
Gothic
U
وحشی
savaging
U
وحشی
barbarous
U
وحشی
barbaric
U
وحشی
ferine
U
وحشی
savages
U
وحشی
savage
U
وحشی
hare brained
U
وحشی
boarish
U
وحشی
feral
U
وحشی
ruffians
U
وحشی
wilds
U
وحشی
gris
U
وحشی
unshapen
U
وحشی
anthropophagus
U
وحشی
wildest
U
وحشی
uncivilized
U
وحشی
ruffian
U
وحشی
wild rice
U
برنج وحشی
parsnip
U
هویج وحشی
wildcats
U
گربه وحشی
semi barbarian
U
نیم وحشی
cheetah
U
یوزپلنگ وحشی
parsnip
U
زردک وحشی
parsnips
U
هویج وحشی
saracen
U
کافر وحشی
parsnips
U
زردک وحشی
bestiality
U
وحشی گری
feral child
U
کودک وحشی
buffaloes
U
گاو وحشی
buffalo
U
گاو وحشی
mustang
U
اسب وحشی
onion couch
U
یکجور جو وحشی
onion grass
U
یکجور جو وحشی
fellness
U
وحشی گری
bullock
U
گوساله وحشی
bullocks
U
گوساله وحشی
wildness
U
وحشی گری
cheetahs
U
یوزپلنگ وحشی
uncivil
U
وحشی بی ادب
uncivilly
U
وحشی بی ادب
manlike
U
جنس نر وحشی
on the same p as the savages
U
درترازو وحشی ها
headaches
U
خشخاش وحشی
farouche
U
وحشی صفت
wildcat
U
گربه وحشی
savage
U
وحشی شدن
charlock
U
خردل وحشی
wildfowl
U
اردک وحشی
Wild West
U
غرب وحشی
savaging
U
وحشی شدن
mallards
U
اردک وحشی
brutalised
U
وحشی شدن
brutalized
U
وحشی شدن
brutalize
U
وحشی شدن
toadflax
U
کتان وحشی
savaged
U
وحشی شدن
brutalising
U
وحشی شدن
brutalizes
U
وحشی شدن
brutalises
U
وحشی شدن
brutalizing
U
وحشی شدن
wildlife
U
حیوانات وحشی
gross
U
وحشی توده
gothicism
U
وحشی گری
imbrute
U
وحشی شدن
horsemint
U
نعناع وحشی
headache
U
خشخاش وحشی
mallard
U
اردک وحشی
grossing
U
وحشی توده
tiger cat
U
گربه وحشی
grossed
U
وحشی توده
savages
U
وحشی شدن
grossest
U
وحشی توده
grosser
U
وحشی توده
grosses
U
وحشی توده
ferocity
U
وحشی گری سبعیت
wild parsley
U
انواع هویج وحشی
barbarians
U
ادم وحشی یابربری
troglodyte
U
انسانهای غارنشین وحشی
barbarian
U
ادم وحشی یابربری
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
greylag
U
غاز وحشی اروپایی
wildfowler
U
شکارچی غاز وحشی
buff
U
گاو وحشی زردنخودی
leopards
U
پلنگ گربه وحشی
caprifig
U
درخت انجیر وحشی
leopard
U
پلنگ گربه وحشی
mallard
U
نوعی مرغابی وحشی
styrax
U
بوته وحشی جاوی
ruffianly
U
گردن کلفت وحشی
mallards
U
نوعی مرغابی وحشی
the african savages
وحشی های آفریقا
sheldrake
U
اردک وحشی دریایی
marihuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
barbarize
U
بیگانه یا وحشی شدن
buffs
U
گاو وحشی زردنخودی
gooseberry bush
U
درخت انگور وحشی
brent
U
یکجورغاز وحشی کوچک
madcap
U
ادم بی پروا و وحشی
perfection of savagery
U
کمال وحشی گری
perfection of savagery
U
نهایت وحشی گری
marijuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
catamount
U
ادم پس کوهی و وحشی صفت
charreada
U
سواری مکزیکی اسب وحشی
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
wild eyed
U
دارای چشمان وحشی وخیره
polecat
U
موش خرمای وحشی اروپایی
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
wilding
U
گیاه یا میوه خودرو وحشی
passenger pigeon
U
کبوتر وحشی امریکای شمالی
polecats
U
موش خرمای وحشی اروپایی
masterwort
U
سنبل ختایی جاوه وحشی
catamountain
U
ادم پس کوهی و وحشی صفت
cougars
U
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
to have the wild stag's foot
<idiom>
U
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
saddle bronc riding
U
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
cougar
U
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
kheda
U
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
roughrider
U
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
passanger
U
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
bareback riding
U
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
pandours or doors
U
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
fetish
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
heathenize
U
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
U
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
U
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling
U
گیاه وحشی گیاه خودرو
succory
U
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
imbrute
U
حیوان صفت کردن
snails
U
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
snail
U
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
to live like animals
[in a place]
U
مانند حیوان زندگی کردن
[اصطلاح تحقیر کننده ]
beast
U
حیوان
beasts
U
حیوان
animals
U
حیوان
animal
U
حیوان
living creatuse
U
حیوان
draft animal
U
حیوان بارکش
bough
U
شانه حیوان
kittens
U
بچه حیوان
beastly
U
حیوان صفت
kitten
U
بچه حیوان
option of animals
U
خیار حیوان
brutes
U
حیوان صفت
fry
U
حیوان نوزاد
zoology
U
حیوان شناسی
fries
U
حیوان نوزاد
zooerasty
U
جماع با حیوان
boughs
U
شانه حیوان
bestiality
U
جماع با حیوان
bestiality
U
حیوان صفتی
brute
U
حیوان صفت
brute
U
جانور حیوان
brutes
U
جانور حیوان
slick ear
U
حیوان بی گوش
spinal animal
U
حیوان نخاعی
zoophobia
U
حیوان هراسی
pack animal
U
حیوان باربر
pack animals
U
حیوان باربر
zooparasite
U
حیوان انگل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com