Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to die without issue
U
بدون اولاد مردن
family allowance
U
معاش اولاد حق اولاد
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
progeniture
U
اولاد
issueless
U
بی اولاد
posterity
U
اولاد
progeny
U
اولاد
slipped
U
اولاد
slips
U
اولاد
descendants
U
اولاد
olive branch
U
اولاد
childless
U
بی اولاد
slip
U
اولاد
offspring
U
اولاد
progency
U
اولاد
impignorate
U
اولاد
descendant
U
اولاد زادگان
issue
U
کردار اولاد
issued
U
کردار اولاد
primiparous
U
دارای یک اولاد
breeds
U
اولاد اعقاب
issues
U
کردار اولاد
breed
U
اولاد اعقاب
adamite
U
اولاد ادم
primipara
U
دارای یک اولاد
philoprogenitive
U
علاقمند به اولاد
endowment for descendants
U
وقف بر اولاد
descendent
U
اولاد زادگان
philoprogenitive
U
اولاد پرست
seed
U
اولاد تخم اوری
seeds
U
اولاد تخم اوری
prolicide
U
کشتن اولاد بچه کشی
homogonous
U
تولید کننده اولاد شبیه به والدین
salic law
U
محرومیت اولاد اناث از توارث تاج وتخت
deat benefit
U
وفیفه یا پولی که کارفرمابعیال و اولاد کارگر متوفی میدهد
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
dread
U
وحشت
dreads
U
وحشت
dreading
U
وحشت
funk
U
وحشت
abhorrence
U
وحشت
trepidation
U
وحشت
frights
U
وحشت
jitters
U
وحشت
gris
U
وحشت
awed
U
وحشت
frays
U
وحشت
awe
U
وحشت
frayed
U
وحشت
fray
U
وحشت
panic
U
وحشت
fright
U
وحشت
awfulness
U
وحشت
awless
U
بی وحشت
dismalness
U
وحشت
fears
U
وحشت
panicking
U
وحشت
panicked
U
وحشت
fear
U
وحشت
feared
U
وحشت
fearing
U
وحشت
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
horror-struck
U
وحشت زده
strike with terror
U
وحشت زده
horror struck
U
وحشت زده
struck with teror
U
وحشت زده
awestruck
U
وحشت زده
panic struck
U
وحشت زده
affright
U
وحشت زده
panic stricken
U
وحشت زده
alarum
U
بیم و وحشت
requiems
U
نماز وحشت
requiem
U
نماز وحشت
pavor nocturnus
U
وحشت شبانه
cuse of a
U
موجب وحشت
frights
U
هراس وحشت
dismaying
U
وحشت زدگی
dismayed
U
وحشت زدگی
morbid
U
وحشت اور
dismay
U
وحشت زدگی
terror
U
وحشت بلا
fear prayer
U
نماز وحشت
terrors
U
وحشت بلا
aghast
U
وحشت زده
fear of the future
U
وحشت از آینده
dismays
U
وحشت زدگی
forlornness
U
وحشت یاس
fright
U
هراس وحشت
horrors
U
وحشت مورمور
awestricken
U
وحشت زده
horror
U
وحشت مورمور
frightened
U
وحشت زده
horrendous
U
ترسناک وحشت اور
terrible
U
وحشت اور ترسناک
horrified
U
وحشت زده کردن
horrifies
U
وحشت زده کردن
horrifying
U
وحشت زده کردن
horrify
U
وحشت زده کردن
terrified
U
وحشت زده کردن
appall
U
وحشت زده شدن
appalled
U
وحشت زده شدن
appals
U
وحشت زده شدن
gally
U
وحشت زده کردن
startle
U
وحشت زده شدن
heart skip a beat
<idiom>
U
وحشت زده یا بر آشفتن
startled
U
وحشت زده شدن
startles
U
وحشت زده شدن
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
startled
U
پرش وحشت زدگی
startle
U
پرش وحشت زدگی
jittery
U
وحشت زده و عصبی
startles
U
پرش وحشت زدگی
terrifies
U
وحشت زده کردن
appal
U
وحشت زده شدن
terrify
U
وحشت زده کردن
terrifying
U
وحشت زده کردن
appallingly
U
وحشت زده شدن
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
alarmingly
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmed
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarms
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
My hair stood on end .
U
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
to put the fear of God into somebody
U
کسی را وحشت زده کردن
overawed
U
خیلی وحشت زده کردن
panicking
U
هراس وحشت زده کردن
panicked
U
هراس وحشت زده کردن
overawing
U
خیلی وحشت زده کردن
overawes
U
خیلی وحشت زده کردن
creepy
U
وحشت زده غیر عادی
panic
U
هراس وحشت زده کردن
overawe
U
خیلی وحشت زده کردن
gruesome
U
وحشت اور نفرت انگیز
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
to escape with nothing more than/just a fright
U
از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
stage fright
U
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
consternate
U
احساس تحیر و وحشت کردن متوحش شدن
He had the air of a frightened(scared)child.
U
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
boggle
U
دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
johnny
U
جانور نر
it pron
U
ان جانور
apod
U
جانور بی پا
he
U
جانور نر
structure of an animal
U
جانور
beast
U
جانور
animals
U
جانور
animal
U
جانور
malacostracan
U
جانور
beasts
U
جانور
creatures
U
جانور
it
U
ان جانور
ruffianly
U
جانور خو
animalize
U
جانور
nightwalker
U
جانور شب پر
creature
U
جانور
beastliness
U
جانور خویی
tardigrade
U
جانور کندرو
edentate
U
جانور بی دندان
polystomatous
U
جانور بسیار
game
U
جانور شکاری
animalist
U
نقاش جانور
brutalization
U
جانور خویی
pudge
U
جانور چاق
scavengers
U
جانور لاشخور
craw
U
معده جانور
ungulate
U
جانور سم دار
animalculum
U
جانور ریزه
polystome
U
جانور بسیار
scavenger
U
جانور لاشخور
fauna
U
جانور نامه
shell fish
U
جانور صدف
scrag
U
جانور نحیف
saprozoon
U
جانور پوده زی
saxicoline
U
جانور سنگ زی
saxicolous
U
جانور سنگ زی
zoology
U
جانور شناسی
zoologist
U
جانور شناس
zoophagous
U
جانور خوار
zoophilic
U
علاقمند به جانور
zoophilous
U
علاقمند به جانور
brutal
U
جانور خوی
brutes
U
جانور حیوان
brute
U
جانور حیوان
zootheism
U
جانور پرستی
zootomy
U
جانور شکافی
stinkard
U
جانور بدبو
amebae
U
جانور تک سلولی
plantigrade
U
جانور دوپا
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...