English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
etymologize U وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
derivations U اشتقاق
pedigree U اشتقاق
pedigrees U اشتقاق
derivation U اشتقاق
paronymy U اشتقاق
back formation U اشتقاق معکوس
derivable U قابل اشتقاق
parasynthesis U اشتقاق و ترکیب
etymologer U متخصص علم اشتقاق
etymologies U علم اشتقاق لغات
etymology U علم اشتقاق لغات
etymologically U از روی علم اشتقاق
paronymous U دارای وجه اشتقاق مشترک
etymologize U تحصیل علم اشتقاق کردن
back formation U لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
eponymy U اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
lexical U کلمهای
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
phoneme U که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
dyad U کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
barytone U کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
doublet U کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
identifier U کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
descriptions U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
description U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
doublets U کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
jaw breaker U سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
buzzword U کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
input/output U کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
operators U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
operator U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
aspirating U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
overflow U بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
exponent U کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
exponents U کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
aspirates U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
aspirate U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
overflows U بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflowed U بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
acronym U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronyms U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
heteronym U کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
status U کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
homonym U کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph U کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
id U کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
routing identifier U نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
processor U کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
instruction U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
thesaurus U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesauruses U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
instructions U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
onomastics U علم اللغات علم اشتقاق اسامی
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dactyl U کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
hot U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hotter U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
arithmetic U داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com