Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
seem
U
وانمود شدن
seemed
U
وانمود شدن
seems
U
وانمود شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
simulate
U
وانمود کردن
simulate
U
وانمود سازی کردن
simulate
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulates
U
وانمود کردن
simulates
U
وانمود سازی کردن
simulates
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulating
U
وانمود کردن
simulating
U
وانمود سازی کردن
simulating
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
feint
U
وانمود
feinted
U
وانمود
feinting
U
وانمود
feints
U
وانمود
feigning
U
وانمود
pretence
U
وانمود
pretences
U
وانمود
pretenses
U
وانمود
affectation
U
وانمود
affectations
U
وانمود
make believe
U
وانمود
make-believe
U
وانمود
assume
U
بخود بستن وانمود کردن
assumes
U
بخود بستن وانمود کردن
simulator
U
دستگاه وانمود ساز
simulators
U
دستگاه وانمود ساز
poseur
U
وانمود کن
poseurs
U
وانمود کن
poser
U
وانمود کن
posers
U
وانمود کن
simulation
U
وانمود تظاهر
simulations
U
وانمود تظاهر
faking
U
وانمود
possum
U
وانمود کردن
possums
U
وانمود کردن
sham
U
وانمود کردن
shams
U
وانمود کردن
feign
U
وانمود کردن
feigns
U
وانمود کردن
pretend
U
وانمود کردن
pretending
U
وانمود کردن
pretends
U
وانمود کردن
represent
U
نمایندگی کردن وانمود کردن
represented
U
نمایندگی کردن وانمود کردن
represents
U
نمایندگی کردن وانمود کردن
pretension
U
وانمود
pretensions
U
وانمود
dissimulation
U
وانمود
pretender
U
وانمود گر
pretenders
U
وانمود گر
factitious
U
وانمود کننده
affecter
U
وانمود کننده
fakery
U
وانمود
he pretended to be asleep
U
چنین وانمود کرد که خواب است
heroize
U
خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
lead on
U
وانمود کردن
play at
U
وانمود کردن
put on
U
وانمود کردن بکارانداختن
simulafe
U
وانمود کردن
simular
U
وانمود کننده
to make believe
U
وانمود کردن
to set up for......
U
خود را..........وانمود کردن
play-act
U
وانمود کردن
play-acted
U
وانمود کردن
play-acting
U
وانمود کردن
play-acts
U
وانمود کردن
Dont sidetrack the issue.
U
خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
let on
<idiom>
U
وانمود کردن
snake in the grass
<idiom>
U
دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
make believe
<idiom>
U
وانمود کردن
sham
U
وانمود کردن
dissemble
U
وانمود کردن
feign
U
وانمود کردن
pretend
U
وانمود کردن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com