Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
extrinsic
<adj.>
U
واقع در بیرون
[خارج]
[کالبدشناسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
post mortem
U
پس از واقع
situating
U
واقع در
situates
U
واقع در
in reality
U
در واقع
situate
U
واقع در
substantially
U
در واقع
As it were
U
در واقع
postmortem
U
پس از واقع
situated or situate
U
واقع
indeed
U
در واقع
bestead
U
واقع
realistically
U
واقع بین
lumbar
U
واقع در کمر
realistic
U
واقع بین
realistic
U
واقع گرایانه
realistically
U
واقع گرایانه
flight from reality
U
واقع گریزی
procephalic
U
واقع در جلو سر
to come to pass
U
واقع شدن
trumped up
U
خلاف واقع
trumped-up
U
خلاف واقع
yonder
U
واقع درانجا
alpha lyrae
U
نسر واقع
axile
U
واقع درمحور
shipside
U
واقع در کنارکشتی
nether
U
واقع در پایین
nether
U
واقع در زیر
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
postern
U
واقع درعقب
extraception
U
واقع نگری
down-to-earth
U
واقع بین
down to earth
U
واقع بین
onshore
U
واقع در ساحل
precordial
U
واقع در پیش دل
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
situated
U
واقع شده در
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
realist
U
واقع بین
intradermal
U
واقع در زیرپوست
situated
U
واقع در جایگزین
initials
U
واقع در اغاز
initialling
U
واقع در اغاز
initialled
U
واقع در اغاز
initialing
U
واقع در اغاز
initialed
U
واقع در اغاز
initial
U
واقع در اغاز
initiatory
U
واقع در اول
intradermic
U
واقع در زیرپوست
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
realist
U
واقع گرا
limitrophe
U
واقع در مرز
located inside
U
تو واقع شده
osculant
U
واقع شونده
occurs
U
واقع شدن
occurring
U
واقع شدن
occurred
U
واقع شدن
occur
U
واقع شدن
life like
U
واقع نما
haemal
U
واقع درسوی دل
hindering
U
واقع درعقب
hindered
U
واقع درعقب
hinder
U
واقع درعقب
it lies on the east of
U
در خاور واقع
realists
U
واقع بین
realists
U
واقع گرا
transpontine
U
واقع در انسوی پل
vanward
U
واقع درجلو
sublunar
U
واقع در زیرقمر
dichasial
U
واقع در دو طرف
take place
U
واقع شدن
to take place
U
واقع شدن
covenant
U
واقع شود
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
hinders
U
واقع درعقب
capsulate
U
واقع درکپسول
objectivity
U
واقع بینی
lies
U
واقع شدن
dereism
U
واقع گریزی
lie
U
واقع شدن
lied
U
واقع شدن
situated or situate
U
واقع شده
vertical
U
واقع در نوک
superjacent
U
واقع درفوق
meanest
U
واقع دروسط
meaner
U
واقع دروسط
subjacent
U
واقع در زیر
mean
U
واقع دروسط
realism
U
واقع بینی
intramontane
U
واقع در کوهستان
untrue
U
خلاف واقع
sincipital
U
واقع در جلوی سر
centric
U
واقع درمرکز
set
U
واقع شده
covenants
U
واقع شود
sets
U
واقع شده
setting up
U
واقع شده
realism
U
واقع گرائی
vega
U
نسر واقع
realism
U
واقع گرایی
sublingual
U
واقع درزیر زبان
southwest
U
واقع در جنوب غربی
subsolar
U
واقع در نواحی گرمسیر
caudel
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
left-hand
U
واقع در سمت چپی
suboceanic
U
واقع درعمق اقیانوس
laterad
U
واقع درخط افقی
terminal
U
واقع در نوک پایان
interurban
U
واقع در میان شهرها
midmost
U
واقع در عین وسط
middlemost
U
واقع در عین وسط
murals
U
واقع برروی دیوار
to suffer wrong
U
مظلوم واقع شدن
half way
U
واقع در نیمه راه
moral realism
U
واقع نگری اخلاقی
midship
U
واقع درمیان کشتی
subcartilaginous
U
واقع در زیر غضروف
first world
U
واقع دراروپای غربی
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
mural
U
واقع برروی دیوار
mid most
U
واقع در عین وسط
above
U
مافوق واقع دربالا
right-hand
U
واقع در دست راست
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
haemal
U
واقع درسوی چپ سینه
critical
U
واقع درمرحله انتقال
ciecumoral
U
واقع درگرداگرد دهن
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
nodal
U
واقع درنزدیک گره
it never occurred again
U
دیگر واقع نشد
hypogynous
U
واقع در زیر تخمدان
interdental
U
واقع در میان دو دندان
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
interfacial
U
واقع در میان دورو
interjacent
U
در میان واقع شونده
hypogastric
U
واقع در زیر شکم
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
endocardial
U
واقع دردرون قلب
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
citied
U
واقع شده در شهر
hypogeous
U
واقع در شکم خاک
cislunar
U
واقع درجو قمر
hypogeal
U
واقع در شکم خاک
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
intercililary
U
واقع در میان ابروها
intermural
U
واقع در میان دیوارها
interplanetary
U
واقع در بین سیارات
mediating
U
درمیان واقع شدن
superlunar
U
واقع دربالای ماه
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
intracellular
U
واقع در درون سلول
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
intratelluric
U
واقع در درون زمین
subsacral
U
واقع درزیراستخوان خاجی
subocular
U
واقع درزیر چشم
sublunary
U
واقع در زیر ماه
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
mediated
U
درمیان واقع شدن
mediate
U
درمیان واقع شدن
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
interseptal
U
واقع در میان جدارها
interseptal
U
واقع در میان پره ها
mediates
U
درمیان واقع شدن
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
surfacer
U
جسم واقع در سطح
supraclavicular
U
واقع دربالای ترقوه
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
واقع بین ماندن
pre ocular
U
واقع در جلو چشم
head
U
دربالا واقع شدن
prehepatic
U
واقع در جلو جگر
acceptableness
U
مقبول واقع شدن
ventral
U
واقع بر روی شکم
precostal
U
واقع در پیش دنده ها
avail
U
دردسترس واقع شدن
downstairs
U
واقع در طبقه زیر
interstellar
U
واقع در میان ستارگان
postcardinal
U
واقع در پشت قلب
become entitled to
U
مصداق ..... واقع شدن
post natal
U
واقع شونده پس از تولد
dextral
U
واقع درطرف راست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com