English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sinisteral U واقع درسمت چپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
leeboard U ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
Other Matches
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
righted U درسمت راست
traversing U حرکت درسمت
right U درسمت راست
righting U درسمت راست
traverses U حرکت درسمت
traversed U حرکت درسمت
traverse U حرکت درسمت
on the sunny side . U درسمت آفتاب رو
turn table U سینی گردش درسمت
dead ahead U درست درسمت سینه ناو
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
crossing target U هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
situating U واقع در
in reality U در واقع
As it were U در واقع
situated or situate U واقع
postmortem U پس از واقع
indeed U در واقع
substantially U در واقع
bestead U واقع
situates U واقع در
post mortem U پس از واقع
situate U واقع در
situated U واقع در جایگزین
realist U واقع بین
realist U واقع گرا
postern U واقع درعقب
realists U واقع بین
realists U واقع گرا
situated or situate U واقع شده
sincipital U واقع در جلوی سر
initials U واقع در اغاز
initialled U واقع در اغاز
initialing U واقع در اغاز
situated U واقع شده در
initialed U واقع در اغاز
initial U واقع در اغاز
initialling U واقع در اغاز
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
precordial U واقع در پیش دل
procephalic U واقع در جلو سر
shipside U واقع در کنارکشتی
osculant U واقع شونده
lumbar U واقع در کمر
alpha lyrae U نسر واقع
intervascular U واقع در میان رگ ها
axile U واقع درمحور
capsulate U واقع درکپسول
centric U واقع درمرکز
intradermic U واقع در زیرپوست
extreme position U واقع درمنتهاالیه
dereism U واقع گریزی
initiatory U واقع در اول
dichasial U واقع در دو طرف
hypodermal U واقع در زیرپوست
haemal U واقع درسوی دل
flight from reality U واقع گریزی
intradermal U واقع در زیرپوست
intralogical U واقع در حدودمنطق
located inside U تو واقع شده
realistic U واقع بین
realistic U واقع گرایانه
realistically U واقع بین
realistically U واقع گرایانه
limitrophe U واقع در مرز
life like U واقع نما
trumped up U خلاف واقع
trumped-up U خلاف واقع
it lies on the east of U در خاور واقع
intramontane U واقع در کوهستان
extraception U واقع نگری
setting up U واقع شده
realism U واقع گرایی
covenant U واقع شود
covenants U واقع شود
vertical U واقع در نوک
vega U نسر واقع
vanward U واقع درجلو
yonder U واقع درانجا
transpontine U واقع در انسوی پل
to take place U واقع شدن
take place U واقع شدن
sets U واقع شده
set U واقع شده
untrue U خلاف واقع
mean U واقع دروسط
meaner U واقع دروسط
lie U واقع شدن
lied U واقع شدن
lies U واقع شدن
objectivity U واقع بینی
realism U واقع بینی
realism U واقع گرائی
nether U واقع در پایین
nether U واقع در زیر
to come to pass U واقع شدن
occurred U واقع شدن
hinder U واقع درعقب
meanest U واقع دروسط
down to earth U واقع بین
down-to-earth U واقع بین
occurs U واقع شدن
superjacent U واقع درفوق
occurring U واقع شدن
onshore U واقع در ساحل
occur U واقع شدن
sublunar U واقع در زیرقمر
hinders U واقع درعقب
hindering U واقع درعقب
hindered U واقع درعقب
subjacent U واقع در زیر
sublingual U واقع درزیر زبان
intermural U واقع در میان دیوارها
intermundane U واقع در میان دو جهان
intermontane U واقع در میان دو کوه
intercensal U واقع در میان دو سرشماری
intercililary U واقع در میان ابروها
interdigitate U واقع در میان انگشتان
intercolumnar U واقع در میان دو ستون
interdigital U واقع در میان انگشتان
interfacial U واقع در میان دورو
intermaxillary U واقع در میان ارواره ها
intertribal U واقع در میان قبیله ها
interjacent U در میان واقع شونده
interdental U واقع در میان دو دندان
intercellular U واقع در میان یاخته ها
hypogeous U واقع در شکم خاک
hypogeal U واقع در شکم خاک
hypogastric U واقع در زیر شکم
to keep one's feet on the ground <idiom> U واقع بین ماندن
southwestern U واقع در جنوب غربی
haemal U واقع درسوی چپ سینه
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
hypogynous U واقع در زیر تخمدان
southwest U واقع در جنوب غربی
half way U واقع در نیمه راه
interaxial U واقع در میان دو کوه
interaxal U واقع در میان دو کوه
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
precostal U واقع در پیش دنده ها
situated to the right U واقع دردست راست
intratelluric U واقع در درون زمین
first world U واقع دراروپای غربی
interplanetary U واقع در بین سیارات
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
superlunar U واقع دربالای ماه
subcartilaginous U واقع در زیر غضروف
superlunary U واقع بر بالای ماه
to suffer wrong U مظلوم واقع شدن
ultramarine U واقع در انسوی دریا
to come in useful U سودمند واقع شدن
supraclavicular U واقع دربالای ترقوه
mid most U واقع در عین وسط
middlemost U واقع در عین وسط
midmost U واقع در عین وسط
midship U واقع درمیان کشتی
moral realism U واقع نگری اخلاقی
surfacer U جسم واقع در سطح
nodal U واقع درنزدیک گره
postcardinal U واقع در پشت قلب
pantropic U واقع در مناطق حاره
ventral U واقع بر روی شکم
subsacral U واقع درزیراستخوان خاجی
subocular U واقع درزیر چشم
interscapular U واقع در میان دو کتف
interseptal U واقع در میان جدارها
interseptal U واقع در میان پره ها
lobar U واقع در قسمتهای ریه
interurban U واقع در میان شهرها
premedian U واقع در نیمه قدامی
laterad U واقع درخط افقی
intervertebral U واقع در میان مهره ها
intra uterine U واقع در درون زهدان
intracellular U واقع در درون سلول
premedial U واقع در نیمه قدامی
prehepatic U واقع در جلو جگر
it never occurred again U دیگر واقع نشد
pre ocular U واقع در جلو چشم
pragmatics U فعال واقع بین
sublunary U واقع در زیر ماه
suboceanic U واقع درعمق اقیانوس
pantropical U واقع در مناطق حاره
lateral U واقع درخط افقی
mediating U درمیان واقع شدن
mural U واقع برروی دیوار
post natal U واقع شونده پس از تولد
above U مافوق واقع دربالا
become entitled to U مصداق ..... واقع شدن
caudate U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
caudel U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
ciecumoral U واقع درگرداگرد دهن
cislunar U واقع درجو قمر
work U موثر واقع شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com