English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ampFre U واحد اندازهگیری میدان الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electric field U میدان الکتریکی
intensity electric field U شدت میدان الکتریکی
line of electric field strength U خط شدت میدان الکتریکی
intensity of electric field U شدت میدان الکتریکی
electric field intensity U شدت میدان الکتریکی
electric field strength U شدت میدان الکتریکی
noises U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
gauss U واحد شدت میدان مغناطیسی
electromagnetic U ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
ohm U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohms U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
thermie U واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
volt U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
coulomb U سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
volts U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
electromagnetic U اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
field emission U پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
volt U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
courses U میدان تیر میدان
course U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
electrical U الکتریکی
electric U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
reached U میدان
plainest U میدان
scope U میدان
line bay U میدان خط
arena U میدان
arenas U میدان
forum U میدان
line of force U خط میدان
agora U میدان
forums U میدان
plains U میدان
place U میدان
places U میدان
frontages U میدان
field line U خط میدان
placing U میدان
ROUNDABOUT U میدان
plain U میدان
spaces U میدان
plainer U میدان
space U میدان
reach U میدان
reaching U میدان
reaches U میدان
trone U میدان
sq U میدان
frontage U میدان
fields U میدان
domains U میدان
domain U میدان
fielded U میدان
open space U میدان
piazza U میدان
ring U میدان
field U میدان
aim U میدان
aimed U میدان
aims U میدان
zero field U بی میدان
plaza U میدان
engine U موتورغیر الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
electrolysis U تجزیه الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
flux U فلوی الکتریکی
electric flux U شار الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric force U نیروی الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
electric filter U صافی الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
transcriptions U ضبط الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electrodes U قطب الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
electropathy U مداوای الکتریکی
all electric U تماما" الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
discharge U تخلیه الکتریکی
discharges U تخلیه الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electrode U قطب الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electro erosion U فرسایش الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
images U تصویر الکتریکی
image U تصویر الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
hot seat U صندلی الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
voltage U فشار الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
gold contacts U اتصالات الکتریکی
charges U بار الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
electrifying U الکتریکی کردن
conduction U رسانایی الکتریکی
charge U بار الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
electrify U الکتریکی کردن
isolates U به صورت الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
isolate U به صورت الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electrifies U الکتریکی کردن
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
electrified U الکتریکی کردن
electric circuit U مدار الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com