Total search result: 203 (19 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
amp U |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
 |
 |
amps U |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
 |
 |
ampere U |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
volts U |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
 |
 |
volt U |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
 |
 |
fet U |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
 |
 |
current U |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
 |
 |
currents U |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
 |
 |
ohm's law U |
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد |
 |
 |
powers U |
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات |
 |
 |
powering U |
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات |
 |
 |
powered U |
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات |
 |
 |
power U |
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات |
 |
 |
PSU U |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
 |
 |
watt U |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
 |
 |
watts U |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
 |
 |
conducts U |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
 |
 |
conducting U |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
 |
 |
conduct U |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
 |
 |
conducted U |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
 |
 |
room circuit U |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
 |
 |
terminator U |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
 |
 |
marking current U |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
 |
 |
vortex ring state U |
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد |
 |
 |
ohms U |
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک |
 |
 |
ohm U |
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک |
 |
 |
surges U |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
 |
 |
surged U |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
 |
 |
surge U |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
 |
 |
oozes U |
جریان جاری |
 |
 |
oozing U |
جریان جاری |
 |
 |
oozed U |
جریان جاری |
 |
 |
ooze U |
جریان جاری |
 |
 |
leakage current U |
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی |
 |
 |
flow U |
جریان جاری کردن |
 |
 |
flows U |
جریان جاری کردن |
 |
 |
flowed U |
جریان جاری کردن |
 |
 |
routine U |
جریان عادی عادت جاری |
 |
 |
routinely U |
جریان عادی عادت جاری |
 |
 |
routines U |
جریان عادی عادت جاری |
 |
 |
inverse current U |
جریان ولتاژ معکوس |
 |
 |
forward current U |
جریان ولتاژ مستقیم |
 |
 |
d.c. resistance U |
مقاومت جریان دائم |
 |
 |
circuits U |
جریان الکتریکی |
 |
 |
circuit U |
جریان الکتریکی |
 |
 |
impedance U |
مقاومت جریان متناوب امپدانس |
 |
 |
inductive d.c. voltage drop U |
افت ولتاژ جریان دائم القائی |
 |
 |
intensity of current U |
شدت جریان الکتریکی |
 |
 |
electric current intensity U |
شدت جریان الکتریکی |
 |
 |
electric arc current U |
جریان قوس الکتریکی |
 |
 |
to shuntan electric current U |
یک جریان الکتریکی رامنحرف ساختن |
 |
 |
unipolar U |
که به عنوان کنتررل جریان متغیر به کار می رود. |
 |
 |
transformator U |
الت تبدیل شکل جریان الکتریکی |
 |
 |
mains supply unit U |
واحد تغذیه جریان شبکه |
 |
 |
powered U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
powering U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
powers U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
power U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
impedance U |
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ |
 |
 |
mas U |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
 |
 |
battery U |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
 |
 |
batteries U |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
 |
 |
milliampere U |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک هزارم آمپر |
 |
 |
ma U |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
 |
 |
main current U |
جریان اصلی |
 |
 |
the work is in full swing U |
کاربخوبی جریان دارد |
 |
 |
the switch is on U |
برق جریان دارد |
 |
 |
circuits U |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
 |
 |
circuit U |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
 |
 |
currents U |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
 |
 |
commutation U |
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی |
 |
 |
current U |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
 |
 |
Blood circulates in the body. U |
خون در بدن جریان دارد |
 |
 |
inducing U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induces U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induced U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induce U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
d.c. resistance U |
مقاومت اهمی |
 |
 |
winding resistance U |
مقاومت اهمی |
 |
 |
ohmic resistance U |
مقاومت اهمی |
 |
 |
flows U |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
 |
 |
flowed U |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
 |
 |
flow U |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
 |
 |
all mains receiver U |
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری |
 |
 |
push pull U |
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد |
 |
 |
invert U |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
 |
 |
inverting U |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
 |
 |
inverts U |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
 |
 |
mainstream U |
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد |
 |
 |
ephemeral stream U |
رودی که درموقع بارندگی اب در ان جریان دارد |
 |
 |
polarities U |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
 |
 |
polarity U |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
 |
 |
ohmic valve U |
مقدار مقاومت اهمی |
 |
 |
true resistance U |
مقدار مقاومت اهمی |
 |
 |
heterodyne U |
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور |
 |
 |
genemotor U |
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور |
 |
 |
alternating current U |
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است |
 |
 |
constrictor U |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
 |
 |
base flow U |
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد |
 |
 |
counter current U |
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب |
 |
 |
induction current U |
جریان القاء شده جریان تحریک |
 |
 |
constant current U |
جریان مستقیم جریان ثابت باطری |
 |
 |
back pressure U |
فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات |
 |
 |
internally blown flap U |
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند |
 |
 |
acoustic U |
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد |
 |
 |
positive U |
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند |
 |
 |
flushes U |
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن |
 |
 |
flush U |
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن |
 |
 |
flushing U |
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن |
 |
 |
electromagnet U |
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی |
 |
 |
upper surface blowing U |
دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال |
 |
 |
quady U |
رودی که فقط در فصل بارندگی جریان دارد و دربقیه فصول خشک میباشد |
 |
 |
varistor U |
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند |
 |
 |
runoff coefficient U |
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد |
 |
 |
reynold's number U |
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد |
 |
 |
current compensation U |
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان |
 |
 |
parasitic current U |
جریان نشتی جریان خارجی |
 |
 |
three phase current U |
جریان سه فاز جریان دوار |
 |
 |
current flow U |
سیلان جریان فلوی جریان |
 |
 |
electrodynamics U |
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند |
 |
 |
electronic U |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
 |
 |
gresham's law U |
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند |
 |
 |
unstart U |
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است |
 |
 |
circuitry U |
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق |
 |
 |
idle current meter U |
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور |
 |
 |
absolute system of units |
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند |
 |
 |
mesfet U |
دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal |
 |
 |
magnetometer U |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
 |
 |
insulation resistance U |
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون |
 |
 |
d.c. machine U |
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم |
 |
 |
d.c. transformer U |
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم |
 |
 |
alternator U |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
 |
 |
alternators U |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
 |
 |
electromagnetism U |
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق |
 |
 |
lenz' law U |
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد |
 |
 |
critical grid current U |
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه |
 |
 |
voltaism U |
ولتاژ الکتریکی |
 |
 |
heavy current engineering U |
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی |
 |
 |
isotach U |
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت |
 |
 |
resistor U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
resistors U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
electric resistance U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
electrical resistivity U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
anti balance tab U |
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد |
 |
 |
rheostat U |
جنبه مقاومت الکتریکی |
 |
 |
dielectric resistance U |
مقدار مقاومت دی الکتریکی |
 |
 |
positive U |
ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر |
 |
 |
on board U |
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد |
 |
 |
specific reluctance U |
واحد مقاومت مغناطیسی |
 |
 |
power U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
powered U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
powers U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
powering U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
warsaw treaty U |
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد |
 |
 |
ohms U |
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K. |
 |
 |
ohm U |
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K. |
 |
 |
photoconductive U |
مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند |
 |
 |
base unit U |
یکای اصلی واحد اصلی |
 |
 |
fundamental unit U |
یکای اصلی واحد اصلی |
 |
 |
main voltage U |
ولتاژ اصلی |
 |
 |
power U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
powered U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
powering U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
powers U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
main line of resistance U |
خط مقاومت اصلی |
 |
 |
main line of resistance U |
خط اصلی مقاومت |
 |
 |
GND U |
مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر |
 |
 |
ground U |
اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر. |
 |
 |
gold contacts U |
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند |
 |
 |
ampFre U |
واحد اندازهگیری میدان الکتریکی |
 |
 |
block U |
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد |
 |
 |
blocked U |
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد |
 |
 |
blocks U |
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد |
 |
 |
mainstay U |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
 |
 |
mainstays U |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
 |
 |
gulped U |
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند |
 |
 |
jobs U |
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند |
 |
 |
job U |
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند |
 |
 |
gulping U |
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند |
 |
 |
gulp U |
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند |
 |
 |
gulps U |
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند |
 |
 |
volts U |
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک |
 |
 |
volt U |
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک |
 |
 |
coulomb U |
سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی |
 |
 |
thermie U |
واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک |
 |
 |
linking U |
ترکیب برنامههای کوچک با هم تا نتوانند به عنوان یک واحد اجرا شوند |
 |
 |
alphanumeric U |
ی از حروف الفبا- عددی که به عنوان یک واحد دستکاری و استفاده میشود |
 |
 |
toggles U |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
 |
 |
toggle U |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
 |
 |
primary U |
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری |
 |
 |
main unit U |
واحد اصلی |
 |
 |
texel U |
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند |
 |
 |
glitches U |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
 |
 |
glitch U |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
 |
 |
effluvium U |
جریان |
 |
 |
currents U |
جریان |
 |
 |
conduct U |
جریان |
 |
 |
flushing U |
جریان |
 |
 |
income U |
جریان |
 |
 |
coursed U |
جریان |
 |
 |
course U |
جریان |
 |
 |
conducts U |
جریان |
 |
 |
courses U |
جریان |
 |