Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cadre
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadres
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
activation
U
بکار واداری
red tapery
U
رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
cabbala
U
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabala
U
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbalah
U
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
ingestion
U
وارد شدن مواد خارجی ازقبیل پرنده یخ اب برف گرد وغبار به داخل موتور
dual
U
دو واحدی
five unit code
U
کد پنج واحدی
desalination plant
U
واحدی جهت گرفتن املاح
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
facsimile transceiver
U
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
modular accounting package
U
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
microprocessors
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
fathoming
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
fathomed
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
fathoms
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
microprocessor
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
fathom
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
neper
U
واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد
store
U
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storing
U
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
comprehensive job
U
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
decibels
U
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
decibel
U
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
posted
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
post-
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
posts
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
juratory
U
قضایی
jural
U
قضایی
judicial
U
قضایی
jurisdiction
U
قضایی
juridical
U
قضایی
judiciary
U
قضایی
acres
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
judicial settlement
U
حل اختلاف قضایی
judicial precedent
U
رویه قضایی
judiciary
U
قوه قضایی
judicial immunity
U
مصونیت قضایی
judicial delegation
U
تفویض قضایی
judicial circumstantial evidence
U
اماره قضایی
quasi judicial
U
شبه قضایی
judicature
U
حوزه قضایی
legal
U
شرعی قضایی
judicature
U
قوه قضایی
judicial assistance
U
معاضدت قضایی
rogatory
U
نیابت قضایی
institution
U
تاسیس قضایی
law courts
U
دادگاه قضایی
law court
U
دادگاه قضایی
litigation
U
دعوی قضایی
presumption juris tantum
U
اماره قضایی
jurisdiction
U
حوزهء قضایی
precedents
U
رویه قضایی
precedent
U
رویه قضایی
legal aid
U
معاضدت قضایی
the rule of law
U
تامین قضایی
legal suit
U
تعقیب قضایی
law agent
U
نماینده قضایی
miscarriage of justice
U
اشتباه قضایی
legal assistance
U
مشاوره قضایی
judicial settlement
U
تسویه قضایی
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
cylinder block
U
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
nibbling
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
extrajudicial
U
خارج ازصلاحیت قضایی
justiciar
U
مامور قضایی عالیرتبه
district attorney
U
بازپرس بخش قضایی
district attorneys
U
بازپرس بخش قضایی
legal advice
U
مشورت یا نظر قضایی
sub judice
U
بدون تصمیم قضایی
enforcement of judgement
U
اجرای احکام قضایی
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
legal assistance
U
کمکهای قضایی شرح علایم
dictum
U
گفته افهار نظر قضایی
dictums
U
گفته افهار نظر قضایی
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
dips
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dip
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
rogatory letters
U
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
sokeman
U
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
perverse verdict
U
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
permission
U
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
prohibition
U
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
legalism
U
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
coroner
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
U
وغیره وغیره
etcaetera
U
وغیره
et cetera
U
وغیره
piled
U
پرزقالی وغیره
dale
U
خلیج وغیره
snaps
U
قفلکیف وغیره
dales
U
خلیج وغیره
snapped
U
قفلکیف وغیره
snapping
U
قفلکیف وغیره
sheeting
U
ملافه وغیره
pile
U
پرزقالی وغیره
snap
U
قفلکیف وغیره
service charge
U
سرویس مهمانخانه وغیره
propellor
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
trap
U
زانویی مستراح وغیره
ratoon
U
نهال موز وغیره
subsidence
U
تخفیف درد وغیره
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
coequal
U
درشان ومقام وغیره
clop
U
لنگی اسب وغیره
coronel
U
هاله خورشید وغیره
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
dower
U
لانه خرگوش وغیره
frontlet
U
پیشانی اسب وغیره
furnaces
U
تون حمام وغیره
furnace
U
تون حمام وغیره
dollops
U
دسته علف وغیره
dollop
U
دسته علف وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
curlicue
U
تزئینات خطاطی وغیره
coronal
U
هاله خورشید وغیره
tamp
U
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
propeller
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
shells
U
پوست فندق وغیره
shelling
U
پوست فندق وغیره
shell
U
پوست فندق وغیره
vases
U
گلدان نقره وغیره
vase
U
گلدان نقره وغیره
To score a goal .
U
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
sashes
U
حمایل نظامی وغیره
tube
U
لوله خمیرریش وغیره
sash
U
حمایل نظامی وغیره
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
tubes
U
لوله خمیرریش وغیره
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
snout
U
لوله کتری وغیره
snouts
U
لوله کتری وغیره
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
adjudges
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudged
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudging
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
sick bays
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
wreckage
U
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
floats
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
blear
U
تاری حاصل از اشک وغیره
hides
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
hide
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
copartner
U
سهیم وشریک در تجارت وغیره
To be decorated .
U
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
sick bay
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
My hair stood on end .
U
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
closure
U
دریچه درب بطری وغیره
closures
U
دریچه درب بطری وغیره
nephew
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
Known and unknown .
U
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
horologe
U
ساعت مچی ودیواری وغیره
loge
U
جای ویژه در تاتر وغیره
To turn over the pages .
U
ورق زدن ( کتاب وغیره )
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
Please pay the bearer .
U
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
eversion
U
برگرداندن پلک چشم وغیره
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
To hit a wining streak.
U
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
floated
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
The kI'lled and the wounded.
U
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
sick berth
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
choreography
U
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
speedup
U
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
skyrockets
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketing
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketed
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocket
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
tailpiece
U
ارایش ته فصل کتاب وغیره
spinule
U
خارهای ریز چرخ وغیره
stancher
U
بند اور خون وغیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com