English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
riparian U وابسته بکنار رودخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
afflux U خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river U سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman U خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
aside U بکنار
asides U بکنار
jesting a U شوخی بکنار
all joking aside U شوخی بکنار
ashore U بکنار بطرف ساحل
and now to be serious U دیگر شوخی بکنار
lap n U خوردن خیزاب بکنار دریا
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
pull over U اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
river line U خط رودخانه
glacier U رودخانه یخ
river gravel U شن رودخانه
river clay U گل رودخانه
rever U رودخانه
glaciers U رودخانه یخ
rivers U رودخانه
river U رودخانه
strands U لایه رودخانه
the river karoon U رودخانه کارون
riverward U بطرف رودخانه
euphrates U رودخانه فرات
strand U لایه رودخانه
stethe U ساحل رودخانه
upstream U بالای رودخانه
lethe U اب رودخانه بزرخ
levee U کناره رودخانه
head stream U سرچشمه رودخانه
headwater U بالادست رودخانه
river beds U بستر رودخانه
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
river bank U ساحل رودخانه
river bed U بستر رودخانه
riverine U سواحل رودخانه
riverbed U بستر رودخانه
potamology U مبحث رودخانه ها
an open river U رودخانه باز
the karoon river U رودخانه کارون
river trip U گردش رودخانه ای
river trip U مسافرت رودخانه ای
ostiary U دهانه رودخانه
riparian U ساحل رودخانه زی
low water U فروکش اب رودخانه
along the river U درامتداد رودخانه
alpheus U رب النوع رودخانه
stream U رودخانه ابراهه
streamed U رودخانه ابراهه
streams U رودخانه ابراهه
river line U خط ساحل رودخانه
bight U پیچ رودخانه
river mouth U دهانه رودخانه
river profile U نیمرخ رودخانه
by water U از راه رودخانه
river banks U ساحل رودخانه
bottom ice U یخ کف دریاچه یا رودخانه
conferva U علف رودخانه
water system U رودخانه و شعبات ان
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
spanned U پل زدن روی رودخانه
spanning U پل زدن روی رودخانه
span U پل زدن روی رودخانه
keelboatman U کرجی بان رودخانه
riverain U ساکن ساحل رودخانه
basins U حوزه رودخانه ابگیر
keelboat U قایق پهن رودخانه
levee U دیواره ساحلی رودخانه
river bed level U تراز بستر رودخانه
river basin U ابگیر یا حوضه رودخانه
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
sluggish stream U رودخانه با جریان کند
ferryboat U قایق عبور از رودخانه
ferryboats U قایق عبور از رودخانه
styx U رودخانه عالم اسفل
naiad U حوری موجددریاچه رودخانه
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
basin U حوزه رودخانه ابگیر
niagara U رودخانه و ابشار نیاگارا
spans U پل زدن روی رودخانه
head water U بالای رودخانه بالارود
chute U شیب تند رودخانه
upstream U مخالف جریان رودخانه
head water U قسمت بالادست رودخانه
bayou U شاخه فرعی رودخانه
upstream U بالادست جریان رودخانه
deliberate crossing U عبور با فرصت از رودخانه
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
bank effect U اثر کناره رودخانه
white water U ابشارهای کوتاه رودخانه
fluviatic U پیداشده رودخانه رودخانهای
chutes U شیب تند رودخانه
forced crossing U عبور اجباری از رودخانه
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
excavation in river bed U خاکبرداری در بستر رودخانه
basin area U حوزه ابریز رودخانه
fluvial U زیست کننده در رودخانه
fluviomarine U درست شده رودخانه ودریا
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
fluviatile U نهری زندگی کننده در رودخانه
palisades U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisade U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
whitewater racing U مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
cess U سرازیری کنار رودخانه وغیره
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
to clean arives U رودخانه ایی را لاروبی کردن
river forcasting U پیش بینی جریان رودخانه
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
hurst U جای کم عمق در رودخانه یا دریا
he put me across the river U مرا بدانسوی رودخانه برد
haugh U زمین رسوبی کنار رودخانه
strath U بستر پهن مسیر رودخانه
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
fluviometer U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviograph U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
staff gauge U اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
riparian rights U حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
riffle U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
logjam U انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
effective snow melt U برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
The teo countries are separated by this river. U این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
riffles U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riffling U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffled U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
How long is the River Nile? U طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
nilometer U الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
estacade U سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
terrigenous U تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
ferrybridge U کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
caisson U اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
snag boat U کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
The Pied Piper of Hamelin U نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin U فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com