English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trojan U وابسته به یا اهل شهرباستانی تروا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
troy U وابسته به تروا
paphian U وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
aeneas U که تروا
trojan horse U اسب تروا
planform U قهرمان یونانی جنگ تروا
ajax U قهرمان یونانی جنگ تروا
nestor U پیر مردمشاور و عاقل جنگ تروا
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingent U وابسته
subordinate U وابسته
cephalic U وابسته به سر
subordinated U وابسته
thereof U وابسته به ان
interdependent U وابسته
sexual organs U وابسته به
diphtheric U وابسته به
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
federate U وابسته
attendants U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
contingents U وابسته
aquatic U وابسته به اب
relative U وابسته
dependants U وابسته
germane U وابسته
of kin U وابسته
federating U وابسته
hanger on U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
dependant U وابسته
wedded U وابسته
federated U وابسته
commissarial U وابسته به
attached U وابسته
riverrine U وابسته به
federates U وابسته
attendant U وابسته
appurtenant U وابسته
affiliates U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
israelitish U وابسته به
pertinent U وابسته
febile U وابسته به تب
belonging U وابسته ها
akin U وابسته
pertaining U وابسته
tuitionary U وابسته به
pertianing U وابسته
dependent U وابسته
affiliating U وابسته
elfin U وابسته به جن
relevant U وابسته
levitical U وابسته به
adjectives U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
adjective U وابسته
monitorial U وابسته به
elysian U وابسته به
syncop U وابسته به غش
attributable U وابسته به
messianic U وابسته به
attache U وابسته
glandulous U وابسته به غدد
folkish U وابسته به فولکلور
hippocratic U وابسته به طب بقراط
folklorish U وابسته به فولکلور
kufic U وابسته به کوفه
gasolinic U وابسته به بنزین
flexional U وابسته به صرف
far eastern U وابسته بخاوردور
fetal U وابسته به جنین
geomantic U وابسته به رمالی
gerontic U وابسته به پیری
lactic U وابسته به شیر
faunistic U وابسته به جانوران
glandulose U وابسته به غدد
floricultural U وابسته به گلکاری
galilean U وابسته به گالیله
laryngeal U وابسته بنای
gnomonic U وابسته به شاخص
gregorian U وابسته به گریگوری
isthmic U وابسته به باریکه
incorporative U وابسته به الحاق
iraqi U وابسته به عراق
isthmian U وابسته به باریکه
indonesian U وابسته به اندونزی
inferential U وابسته به استنتاج
inflexional U وابسته به صرف
infusorial U وابسته به نمرویان
inhibitive U وابسته به جلوگیری
irrigational U وابسته به ابیاری
inner directed U درون وابسته
inspectoral U وابسته به بازرس ها
intercollegiate U وابسته بکالج ها
interferential U وابسته به دخالت
internuptial U وابسته به عروسی
interoceptive U وابسته به احشاء
interrogatory U وابسته به سئوال
jesuitic U وابسته به یسوعیون
idiographic U وابسته به مجاز
icarian U وابسته به ایکاروس
gular U وابسته به مری
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
haemic U وابسته بخون
hematic U وابسته به خون
homeric U وابسته به هومر
horatian U وابسته به هوراس
humnanist U وابسته به بشردوستی
hunnish U وابسته به هونها
hyperbolic U وابسته به هذلولی
hydrologic U وابسته به اب شناسی
indic U وابسته به هند
ichthyic U وابسته به ماهی
hydrological U وابسته به خواص اب
hygroscopic U وابسته به نم نما
hypochondriacal U وابسته به تهیگاه
predial or prae U وابسته به زمین
iatric U وابسته به پزشکی
iranian U وابسته به ایران
auricular U وابسته بشنوایی
altitudinal U وابسته به اوج
air attache U وابسته هوایی
affiliated company U شرکت وابسته
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
aerological U وابسته بهواشناسی
adipic U وابسته به چربی
acoustical U وابسته به شنوایی
degenerative U وابسته به انحطاط
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
emotive U وابسته به احساسات
analphabetic U وابسته به بیسوادی
anginal U وابسته به گلودرد
auditive U وابسته به شنوایی
attache U وابسته نظامی
astronautical U وابسته به فضانوردان
associated company U شرکت وابسته
army attache U وابسته زمینی
army attache U وابسته نظامی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
aortic U وابسته بشاهرگ
aortal U وابسته بشاهرگ
antichristian U وابسته به دجال
landed U وابسته بزمین
generic U وابسته به تیره
nasal U وابسته به بینی
oratorical U وابسته به سخنرانی
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
social U وابسته بجامعه
subversion U وابسته به خرابکاری
structurally U وابسته به بنا
structural U وابسته به بنا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com