English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wheaten U وابسته به گندم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
polygonaceous U وابسته به تیره گندم سیاه
Other Matches
cornflowers U گل گندم
centaurea U گل گندم
cornflower U گل گندم
cash crops U گندم جو
corn flower U گل گندم
wheat گندم
grain U یک گندم
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
crapped U گندم سیاه
saracen corn U گندم سیاه
corn weevil U شپشه گندم
tawniness U گندم گونی
cornmeal U ارد گندم
frit fly U مگس گندم
french wheat U گندم سیاه
bran U پوست گندم
tawnier U گندم گون
buck wheat U گندم سیاه
tawniest U گندم گون
pug U خاشاک گندم
corn field U گندم زار
corn chandler U گندم فروش
crap U گندم سیاه
crapping U گندم سیاه
wheatgerm U گیاهک گندم
wheatgerm U جنین گندم
wholewheat U گندم خالص
grain rust U زنگ گندم
grain field U گندم زار
parched corn U گندم بریان
to winnow the grain U گندم راباددادن
parched corn U گندم برشته
jointworm U کرم گندم
tawny U گندم گون
buckwheat U گندم سیاه
wheaten U برنگ گندم
wholewheat U گندم ناب
wheat chaff U کاه گندم
musteline U گندم گون
wheatear U سنبله گندم
flails U گندم کوب
flailing U گندم کوب
flailed U گندم کوب
wheat rust U زنگ گندم
wheaten bread U نان گندم
husker U گندم پاک کن
flail U گندم کوب
pugs U خاشاک گندم
wheat bread U نان گندم
sheaf U دسته گندم
moory U گندم گون
gluten U ماده چسبنده گندم
groats U گندم یاجوپوست کنده
weevil U سوسه شپشه گندم
weevils U سوسه شپشه گندم
the wheat was scanted U گندم را کم کم بیرون دادند
hessian fly U حشره گندم خوار
wheat stack U خرمن کومه گندم
loose smut U بیماری زنگ گندم
wheatgerm U آرد مغز گندم
sheaf U دسته یابافه گندم
ptisan U گندم پوست کنده
bunt U ناخوشی قارچی گندم
rye U گندم سیاه مرد کولی
marabou U ادم سبزه یا گندم گون
marabout U ادم سبزه یا گندم گون
whole wheat U ساخته شده از گندم ساییده
harvest mouse U یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
wheatworm U کرم کوچک انگل گندم و علوفه
wheat eel U کرم کوچک انگل گندم و علوفه
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
breadstuff U مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
emmer U نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
hard wheat U گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
sloe gin U عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
red reg U چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
manchet U قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
wheat germ U گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
swiple U قسمتی از گندم کوب یاخرمن کوب که تاب خورده مستقیمابرگندم فرودمی اید
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
smutted whcat U گندم سیاه یا زنگ سیاه
corn meal U ارد گندم - ارد جودوسر
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
grist U گندم اسیابی جو اسیابی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
diphtheric U وابسته به
elysian U وابسته به
pertianing U وابسته
dependent U وابسته
riverrine U وابسته به
elfin U وابسته به جن
attendant U وابسته
attendants U وابسته
belonging U وابسته ها
sexual organs U وابسته به
germane U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
attached U وابسته
of kin U وابسته
interdependent U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
syncop U وابسته به غش
thereof=of that U وابسته به ان
thereof U وابسته به ان
carpal U وابسته به مچ
cantabrigian U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
pertinent U وابسته
affiliated U وابسته
related U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
tuitionary U وابسته به
subordinating U وابسته
pertaining U وابسته
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
akin U وابسته
congenerous U وابسته
attributable U وابسته به
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
appurtenant U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
attache U وابسته
cephalic U وابسته به سر
affiliate U وابسته
monitorial U وابسته به
febile U وابسته به تب
wedded U وابسته
subordinates U وابسته
relative U وابسته
subordinated U وابسته
contingent U وابسته
subordinate U وابسته
contingents U وابسته
hanger on U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
messianic U وابسته به
israelitish U وابسته به
relevant U وابسته
levitical U وابسته به
aerological U وابسته بهواشناسی
iranian U وابسته به ایران
interoceptive U وابسته به احشاء
degenerative U وابسته به انحطاط
potamic U وابسته به رودها
analphabetic U وابسته به بیسوادی
interrogatory U وابسته به سئوال
irrigational U وابسته به ابیاری
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
prefectorial U وابسته به اداری
prefectoral U وابسته به اداری
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
preemptive U وابسته به حق شفعه
hematic U وابسته به خون
affiliated company U شرکت وابسته
air attache U وابسته هوایی
adipic U وابسته به چربی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com