Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phonogramic
U
وابسته به گرامافون یا صدانگار
phonogrammic
U
وابسته به گرامافون یا صدانگار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phonautograph
U
صدانگار
recorder
U
نگارنده صدانگار
recorders
U
نگارنده صدانگار
phonograph
U
گرامافون
record player
U
گرامافون
gramophone
U
گرامافون
gramophones
U
گرامافون
record players
U
گرامافون
talking machine
U
گرامافون
phonographs
U
گرامافون
recording
U
صفحه گرامافون
discs
U
صفحه گرامافون
phono pickup
U
پیکاپ گرامافون
phonograph pickup
U
پیکاپ گرامافون
platters
U
صفحه گرامافون
record
U
صفحه گرامافون
platter
U
صفحه گرامافون
phone cartridge
U
پیکاپ گرامافون
phonograph oscillator
U
اوسیلاتور گرامافون
cartridges
U
پیکاپ گرامافون
recordings
U
صفحه گرامافون
phonograph record
U
صفحه گرامافون
disc
U
صفحه گرامافون
cartridge
U
پیکاپ گرامافون
flip side
U
پشت صفحهی گرامافون
discophile
U
علاقمند به صفحات گرامافون
disc recording
U
ضبط روی صفحه گرامافون
tone arm
U
الت سوزن نگهدار گرامافون
pickup
U
دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
phonograph
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
discography
U
ضبط صدا و ثبت ان بر روی صفحه گرامافون
phonographs
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
talking books
U
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking book
U
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
phonographic
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
microgroove
U
سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
panatrope
U
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
juke joint
U
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
congenerous
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
comprador
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
of kin
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
dependant
U
وابسته
germane
U
وابسته
dependants
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
attached
U
وابسته
federate
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
diphtheric
U
وابسته به
pyrexic
U
وابسته به تب
riverrine
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
appurtenant
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
carpal
U
وابسته به مچ
cantabrigian
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
sexual organs
U
وابسته به
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
related
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
pertinent
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
attache
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
dependent
U
وابسته
adjective
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
akin
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
relevant
U
وابسته
relative
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
contingent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
correspondent
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
contingents
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
messianic
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
levitical
U
وابسته به
subordinating
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
pleural
U
وابسته به شامه شش
gregorian
U
وابسته به گریگوری
internuptial
U
وابسته به عروسی
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
platinic
U
وابسته به پلاتین
generic
U
وابسته به تیره
interferential
U
وابسته به دخالت
connubial
U
وابسته به زناشویی
plumbous
U
وابسته به سرب
predial or prae
U
وابسته به زمین
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
potamic
U
وابسته به رودها
naval
U
وابسته به کشتی
inner directed
U
درون وابسته
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
maritime
U
وابسته بدریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
gular
U
وابسته به مری
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
materialistic
U
وابسته به مادیات
paralytic
U
وابسته به فلج
paralytics
U
وابسته به فلج
pocky
U
وابسته به ابله
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
landed
U
وابسته بزمین
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
laryngitic
U
وابسته به نای
affiliated company
U
شرکت وابسته
air attache
U
وابسته هوایی
altitudinal
U
وابسته به اوج
isthmian
U
وابسته به باریکه
isthmic
U
وابسته به باریکه
geomantic
U
وابسته به رمالی
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
photic
U
وابسته به تولیدنور
anginal
U
وابسته به گلودرد
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
antichristian
U
وابسته به دجال
kufic
U
وابسته به کوفه
lactic
U
وابسته به شیر
aerological
U
وابسته بهواشناسی
irrigational
U
وابسته به ابیاری
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
gnomonic
U
وابسته به شاخص
emotive
U
وابسته به احساسات
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
degenerative
U
وابسته به انحطاط
interoceptive
U
وابسته به احشاء
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
interrogatory
U
وابسته به سئوال
acoustical
U
وابسته به شنوایی
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
glandulous
U
وابسته به غدد
glandulose
U
وابسته به غدد
iranian
U
وابسته به ایران
iraqi
U
وابسته به عراق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com