English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clerkly U وابسته به کشیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
priestly U در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
lamaistic U وابسته به کشیش بودایی
presbyterial U وابسته به کشیش ها
Other Matches
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
abbe U کشیش
ecclesiastics U کشیش
clergymen U کشیش
evengelist U کشیش
cleric U کشیش
druid U کشیش
herdsmen U کشیش
hieratic U کشیش
clerics U کشیش
presbyterate U کشیش
druids U کشیش
clergyman U کشیش
ecclesiastic U کشیش
predicant U کشیش
churchmen U کشیش
padres U کشیش
herdsman U کشیش
churchman U کشیش
provosts U کشیش
priests U کشیش
provost U کشیش
priest U کشیش
padre U کشیش
vicars U کشیش بخش
hedge priest U کشیش روستا
vicar U کشیش بخش
archpriest U کشیش بزرگ
lama U کشیش بودایی
shaveling U سرتراشیده کشیش
primate U کشیش ارشد
priestliness U کشیش مابی
priestlike U کشیش وار
lay brother U نیمچه کشیش
parson U کشیش بخش
parsons U کشیش بخش
lamas U کشیش بودایی
priesthood U مقام کشیش
Reverend U جناب کشیش
presbytery U خانه کشیش
rectors U کشیش بخش
priestcraft U کشیش بازی
rector U کشیش بخش
sacerdotalism U کشیش مابی
holy joe U کشیش دهکده
presbyteries U خانه کشیش
right reverend U جناب کشیش
acolyte U دستیار کشیش
acolytes U دستیار کشیش
sacerdocy U کشیش منشی
high priest U کشیش اعظم
residentiary U کشیش مقیم
priesthood U کشیش بودن
officiant U کشیش سرپرست
presbyter U کشیش سرپرست کلیسا
ministers U وزیر مختار کشیش .
minister U وزیر مختار کشیش .
papas U پاپ کشیش ناحیه
prsbytery U محل جلوس کشیش
divine U کشیش استنباط کردن
officiating priest U کشیش پیش نماز
divined U کشیش استنباط کردن
cassocks U خرقه پوش کشیش
chancel U جای مخصوص کشیش
chancels U جای مخصوص کشیش
cassock U خرقه پوش کشیش
parsonages U قلمرو کشیش بخش
parsonage U قلمرو کشیش بخش
rectory U خانه کشیش بخش
rectories U خانه کشیش بخش
curates U معاون کشیش بخش
rectrix U بانوی کشیش بخش
monseigneur U مسیو کشیش کاتولیک
divining U کشیش استنباط کردن
divines U کشیش استنباط کردن
papa U پاپ کشیش ناحیه
pontiffs U کشیش بزرگ پاپ
pardoner U کشیش امرزنده گناه
curate U معاون کشیش بخش
Imhotep U کشیش [دربار مصر]
pontiff U کشیش بزرگ پاپ
kirkman U عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
manses U محل سکنی خانه کشیش
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
curacies U معاونت کشیش بخش یادهستان
curacy U معاونت کشیش بخش یادهستان
manse U محل سکنی خانه کشیش
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
sacerdotage U کشیش مابی جماعت کشیشان
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
officiant U کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
zucchetto U شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
tunicle U لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
parishes U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium U عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
pastorally U چوپان وار کشیش وار
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertianing U وابسته
aquatic U وابسته به اب
attendants U وابسته
affiliates U وابسته
adjective U وابسته
federate U وابسته
syncop U وابسته به غش
tuitionary U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
pertinent U وابسته
federating U وابسته
of kin U وابسته
diphtheric U وابسته به
federates U وابسته
akin U وابسته
federated U وابسته
attributable U وابسته به
related U وابسته
adjectives U وابسته
cephalic U وابسته به سر
thereof U وابسته به ان
thereof=of that U وابسته به ان
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
attendant U وابسته
affiliating U وابسته
pyretic U وابسته به تب
attache U وابسته
affiliate U وابسته
congenerous U وابسته
affiliated U وابسته
carpal U وابسته به مچ
interdependent U وابسته
cantabrigian U وابسته به
appurtenant U وابسته
levitical U وابسته به
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
febile U وابسته به تب
attached U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
hanger on U وابسته
israelitish U وابسته به
subordinate U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
germane U وابسته
messianic U وابسته به
contingent U وابسته
contingents U وابسته
relevant U وابسته
sexual organs U وابسته به
wedded U وابسته
belonging U وابسته ها
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com