English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loxodromic U وابسته به کشتی رانی در خط مایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
off road racing U مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
seaworthy U قابل کشتی رانی
sailing orders U دستور کشتی رانی
shippable U قابل کشتی رانی
shipping company U شرکت کشتی رانی
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
aerostation U کشتی رانی هوایی
nautically U از لحاظ کشتی رانی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
innavigable U غیرقابل کشتی رانی
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
oceanshipping U روشهای کشتی رانی دراقیانوس
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
portolano U راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
circumnavigate U دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
circumnavigation U کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
circumavigator U کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
naval U وابسته به کشتی
pancratic U وابسته به کشتی و مشت بازی
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
crural U رانی
ranee U رانی
femoral U رانی
rani U رانی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
wheelchairs U ویلچر رانی
d. of a speech U سخن رانی
canoes U قایق رانی
voluptuousness U شهوت رانی
motoring U اتومبیل رانی
voluptuously U باشهوت رانی
repression U واپس رانی
canoe U قایق رانی
salaciousness U شهوت رانی
ejection U بیرون رانی
extrusion U روزن رانی
oarsmanship U کرجی رانی
oratorship U سخن رانی
salacity U شهوت رانی
yachting U قایق رانی
inguinal U کشاله رانی
wheelchair U ویلچر رانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
auto drome U پیست اتومبیل رانی
magnetic potential U نیروی مغناطیس رانی
to go on the stump U سخن رانی کردن
to give a lecture U سخن رانی کردن
ease all U درکرجی رانی ایست
auto racing U مسابقه اتومبیل رانی
boats U قایق رانی کردن
drive way U مسیر اتومبیل رانی
pultrusion process U فرایند کشش رانی
extrudate U محصول روزن رانی
regatta U مسابقه کرجی رانی
regattas U مسابقه کرجی رانی
sprinting U مسابقه اتومبیل رانی
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
harness race U مسابقه ارابه رانی
salaciously U از روی شهوت رانی
ox goad U نیزه گاو رانی
pawn push U پیاده رانی شطرنج
pawn roller U پیاده رانی شطرنج
platforms U سخن رانی کردن
platform U سخن رانی کردن
lectureships U سمت سخن رانی
lectureship U سمت سخن رانی
to gratify ones passions U شهوت رانی کردن
libidinously U از روی شهوت رانی
boat U قایق رانی کردن
funeral oration U سخن رانی برسرجنازه
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
trialling U مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
contact electromotive force U نیروی برق رانی مجاورتی
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
matinee U مسابقه ارابه رانی در روز
matinees U مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes U مسابقه ارابه رانی در روز
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
active emf U نیروی برق رانی موثر
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
red flag U پرچم قرمز اتومبیل رانی
effective electromotive force U نیروی برق رانی موثر
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
moto U بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
Carpool U هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
kite track U مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
eloge U سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
starter U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
starting motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
to pander any one's lust U وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
icekhana U اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
skews U مایل
miles U مایل
oblique U مایل
sloping U مایل
agreeable U مایل
bevelled U مایل
mile U مایل
oblique U مایل کج
willful U مایل
slantingly U کج یا مایل
studious to do a thing U مایل
inclined U مایل
slanting U مایل
skewing U مایل
skew U مایل
rath U مایل
rathe U مایل
bevel U مایل
bevel U پخ مایل
interested U مایل
studious of doing a thing U مایل
pitching U مایل
sideling U مایل
propense U مایل
desirous U مایل
sidling U مایل
declivous U مایل
loxodrome U خط مایل
f. of books U مایل به کت اب
lickerish U مایل
gauche U مایل
willing U مایل
inclinable U مایل
italic U مایل
nothing loath U مایل
speedway U مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
solicitous U مایل نگران
purply U مایل به ارغوانی
wilful U مشتاق مایل
gaff U میله مایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com