English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teleologic U وابسته به پایان شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
Other Matches
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
teleology U پایان شناسی
grallatorial U وابسته به دراز پایان
year-end U وابسته به پایان سال
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
thetical U وابسته به یا شامل پایان نامه
thetic U وابسته به یا شامل پایان نامه
rhizopod U وابسته به تیره ریشه پایان
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hydrologic U وابسته به اب شناسی
histologic U وابسته به بافت شناسی
odontological U وابسته بدندان شناسی
ichthyological U وابسته به ماهی شناسی
pathologic U وابسته به اسیب شناسی
kinematical U وابسته به جنبش شناسی
osteologic U وابسته به استخوان شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
immunologic U وابسته به ایمنی شناسی
ornithologic U وابسته به پرنده شناسی
conchological U وابسته بصدف شناسی
craniological U وابسته به جمجمه شناسی
orological U وابسته بکوه شناسی
orographic U وابسته به کوه شناسی
sociologic U وابسته به انسگان شناسی
hypnological U وابسته به خواب شناسی
paleontological U وابسته به دیرین شناسی
volcanologic U وابسته به اتشفشان شناسی
numismatic U وابسته به سکه شناسی
botanical U وابسته به گیاه شناسی
lithologic U وابسته به سنگ شناسی
archaeological U وابسته به باستان شناسی
oncologic U وابسته به غده شناسی
linguistic U وابسته به زبان شناسی
phenomenological U وابسته به پدیده شناسی
linguistically U وابسته به زبان شناسی
geological U وابسته به زمین شناسی
archeological U وابسته به باستان شناسی
sociological U وابسته به جامعه شناسی
toxicol gical U وابسته به زهر شناسی
ontogenetic U وابسته به رشد شناسی
toxicologic U وابسته به زهر شناسی
ornithological U وابسته به پرنده شناسی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
herpetological U وابسته بخزنده شناسی
petrologic U وابسته به سنگ شناسی
histological U وابسته به بافت شناسی
ontological U وابسته به هستی شناسی
sociologic U وابسته بجامعه شناسی انسگانی
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
phytopathologic U وابسته به اسیب شناسی گیاهان
bionic U وابسته به زیست سازه شناسی
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
physiognomic U وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
hymnologic U وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
astrologic U وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
philogical U وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
biologic U وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
physiognomonic U تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
phonological U وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
terminate U پایان دادن پایان یافتن
terminated U پایان دادن پایان یافتن
terminates U پایان دادن پایان یافتن
ophthalmological U وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology U می شناسی شراب شناسی
abyss U بی پایان
sempiternity U بی پایان
finishes U پایان
eternity U بی پایان
out <adv.> U پایان
point U پایان
perpetuity U بی پایان
unbound U بی پایان
abysses U بی پایان
abysm U بی پایان
end all U پایان
finish line U خط پایان
illimitable U بی پایان
end line U خط پایان
windup U پایان
to sit out U تا پایان
closest U پایان
initiator terminator U پایان ده
closes U پایان
closer U پایان
close U پایان
hexapod U شش پایان
cessation U پایان
eternality U بی پایان
termination U پایان
aeon U بی پایان
finis U پایان
endless U بی پایان
illmitable U بی پایان
interminate U بی پایان
never ending U بی پایان
never-ending U بی پایان
unending U بی پایان
inconclusive U بی پایان
unfinished U بی پایان
foreverness U بی پایان
incessant U پی در پی بی پایان
finallist U پایان رس
ending U پایان
endings U پایان
immortality U بی پایان
issue [outcome] U پایان
finish U پایان
infinite time U بی پایان
ends U پایان
ended U پایان
end U پایان
forever U بی پایان
eternities U بی پایان
periods U پایان
decapoda U ده پایان
bourne U پایان
eternity U بی پایان
finality U پایان
conclusion U پایان
conclusions U پایان
limit U پایان
period U پایان
fruition U پایان
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Finifugal <adj.> U تنفر از پایان
conclusions U پایان یک چیز
year-end U پایان سال
Over and out! U پایان خبر !
endless U بدون پایان
termination U پایان یابی
It's over. U به پایان رسید.
Over and out! U پایان اعلان !
theses U پایان نامه
thesis U پایان نامه
sustainable energy U انرژی بی پایان
unceasing U پایان ناپذیر
termination U پایان دهی
tapes U نوار خط پایان
time out <idiom> U پایان وقت
run out (of something) <idiom> U به پایان رساندن
atrocious U با شرارت بی پایان
get done with U به پایان رساندن
sequels U نتیجه پایان
sequel U نتیجه پایان
follow through <idiom> U به پایان رساندن
get over U به پایان رساندن
to get oven U به پایان رساندن
do away with <idiom> U به پایان رساندن
to turn out U به پایان رسیدن
terminuse ad quem U نقطه پایان
tape U نوار خط پایان
conclusion U پایان یک چیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com