Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uranological
U
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
celestrial bodies
U
اجرام سماوی
astrophysics
U
مبحث اجرام سماوی
uranometry
U
نقشه اجرام سماوی
uranometry
U
اندازه گیری اجرام سماوی اسمانسنجی
uranology
U
مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
pelorus
U
دستگاه سمت یاب چشمی نسبت به اجرام سماوی
missionaries
U
وابسته به هیئت اعزامی
missionary
U
وابسته به هیئت اعزامی
astronomic
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
astronomical
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardrooms
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury
U
هیئت داوری هیئت قضات
judicature
U
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
heavenly bodies
U
اجرام اسمانی
celestrial bodies
U
اجرام اسمانی
panelist
U
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
quasistellar objects
U
اجرام شبه ستارهای
schematism
U
تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
planetoid
U
اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
planetesimal
U
اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
contaminating
U
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminates
U
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminated
U
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminate
U
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
defferential assets
U
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
heavenly
U
سماوی
celestial
U
سماوی
falling star
U
حجر سماوی
celestrial body
U
جرم سماوی
celestial horizon
U
افق سماوی
spherical coordinates
U
مختصات سماوی
celectial equator
U
استوای سماوی
ethereal
U
اثیری سماوی
celestial equator
U
استوای سماوی
heavenly body
U
جرم سماوی
celestial body
U
جسم سماوی
falling stars
U
حجر سماوی
aerolite
U
شهاب سماوی
act of God
U
افات سماوی
celestial sphere
U
کره سماوی
acts of God
U
افات سماوی
celestial machine
U
مکانیک سماوی
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
celestial meridian
U
دایره نیمروز سماوی
great circle
U
دایره عظیمه سماوی
small circle
U
دایره صغیره سماوی
celestial meridian
U
نصف النهار سماوی
bodies
U
اطاق ماشین جرم سماوی
meteoroid
U
شهاب ثاقب احجار سماوی
great circle route
U
مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
body
U
اطاق ماشین جرم سماوی
heavenly body
U
جرم اسمانی جسم سماوی
celestrial body
U
جسم سماوی جرم اسمانی
celestial equator system of coordinates
U
دستگاه مختصات استوای سماوی
meteoritics
U
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
declination
U
فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
sailed
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sail
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
commissioning
U
هیئت
panel
U
هیئت
panels
U
هیئت
configurations
U
هیئت
configuration
U
هیئت
commission
U
هیئت
commissions
U
هیئت
confranternity
U
هیئت
guize
U
هیئت
committees
U
هیئت
committee
U
هیئت
attitude
U
هیئت
astronomy
U
هیئت
corps
U
هیئت
attitudes
U
هیئت
constituency
U
هیئت موسسان
trial jury
U
هیئت منصفه
commission
U
هیئت مامورین
commissioning
U
هیئت مامورین
jury
U
هیئت داوران
jury
U
هیئت منصفه
juries
U
هیئت داوران
board
U
هیئت کمیسیون
council ot ministers
U
هیئت وزراء
boarded
U
هیئت کمیسیون
board of direcotors
U
هیئت مدیره
juries
U
هیئت منصفه
board
U
هیئت ژوری
board of directers
U
هیئت مدیره
constituencies
U
هیئت موسسان
board of directors
U
هیئت مدیره
boarded
U
هیئت ژوری
board of trade
U
هیئت بازرگانی
commissions
U
هیئت مامورین
committee
U
هیئت یا کمیته
petty jury
U
هیئت منصفه
institute
U
هیئت شورا
economic commission
U
هیئت اقتصادی
physiques
U
ترکیب هیئت
physique
U
ترکیب هیئت
instituted
U
هیئت شورا
bureaus
U
هیئت اداری
instituting
U
هیئت شورا
hue
U
هیئت منظر
hues
U
هیئت منظر
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
governing bodies
U
هیئت حاکمه
governing body
U
هیئت حاکمه
collegium
U
هیئت یا کمیته
legislature
U
هیئت مقننه
legislatures
U
هیئت مقننه
deputations
U
هیئت نمایندگی
deputation
U
هیئت نمایندگی
bureau
U
هیئت اداری
military body
U
هیئت نظامی
military comission
U
هیئت نظامی
top drawer
U
هیئت حاکمه
format
U
قالب هیئت
formats
U
قالب هیئت
committees
U
هیئت یا کمیته
faculties
U
هیئت علمی
expeditions
U
هیئت اعزامی
configurations
U
هیئت پذیری
configuration
U
هیئت پذیری
executives
U
هیئت رئیسه
executive
U
هیئت رئیسه
staff
U
اعضاء هیئت
staffed
U
اعضاء هیئت
staffs
U
اعضاء هیئت
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
bar
U
هیئت وکلاء
institutes
U
هیئت شورا
departments
U
قسمت هیئت
knightage
U
هیئت شوالیه ها
faculty
U
هیئت علمی
commissioner
U
عضو هیئت
astronomy
U
علم هیئت
astronomy
U
هیئت استرونومی
expedition
U
هیئت اعزامی
professoriat
U
هیئت استادان
directorate
U
هیئت رئیسه
directorates
U
هیئت رئیسه
department
U
قسمت هیئت
bars
U
هیئت وکلاء
commissioners
U
عضو هیئت
astronomically
U
مطابق هیئت
political mission
U
هیئت سیاسی
backbencher
U
عضو هیئت قانونگذاری
to be masked
U
تدیل هیئت دادن
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
backbenchers
U
عضو هیئت قانونگذاری
directorate
U
هیئت مدیره ستادی
jurors
U
عضو هیئت منصفه
directorates
U
هیئت مدیره ستادی
juror
U
عضو هیئت منصفه
transmuting
U
تغییر هیئت دادن
transmuted
U
تغییر هیئت دادن
cabinets
U
هیئت وزرا اطاقک
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
cabinet
U
هیئت وزرا اطاقک
editorial staff
U
هیئت مدیره یانویسنده
grand juries
U
هیئت منصفه عالی
the f.
U
اعضای هیئت پزشکی
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
grand jury
U
هیئت منصفه عالی
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
رئیس هیئت مدیره
president of the board
[ American E]
U
رئیس هیئت مدیره
transmutes
U
تغییر هیئت دادن
chairman of the board
[of directors/managers]
U
رئیس هیئت مدیره
companies
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
دسته هیئت بازیگران
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
transmute
U
تغییر هیئت دادن
masked balls
U
رقص با هیئت مبدل
military assistance advisory group (maag
U
هیئت مستشاری نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com