Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sub-tropical
U
وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
growth areas
U
نواحی رشد
primary zones
U
نواحی نخستین
reflexogenous zones
U
نواحی بازتاب زا
arctic regions
U
نواحی قطبی
temperature spots
U
نواحی دماگیر
leading region
U
نواحی پیشرو
subtropics
U
نواحی زیرگرمسیری
low lander
U
ساکن نواحی پست
subsolar
U
واقع در نواحی گرمسیر
up country
U
نواحی داخل کشور
arctic
U
مربوطه به نواحی قطبی
low latitudes
U
نواحی نزدیک خط استوا
keep out areas
U
نواحی بر حذر شده
philadelphus
U
سفرس نواحی معتدله
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
riesling
U
انگور سفید نواحی راین
light latitudes
U
نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
ice-foot
U
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
taro
U
گوش فیل نواحی گرمسیر
zoysia
U
چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
silicicolous
U
رشد کننده در نواحی سیلیس دار
toponymy
U
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
tundras
U
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
fox grape
U
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
calenture
U
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
mycenian
U
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
mycenaean
U
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
tundra
U
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
anorak
U
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
tropic
U
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
anoraks
U
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
longspur
U
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
maps
U
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map
U
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
orthoferrite
U
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
diamond design
U
طرح قاب لوزی
[که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical
U
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
actinism
U
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
masks
U
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask
U
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
equatorial
U
استوایی
tropics
U
مناطقگرمسیری استوایی
sub-tropical
U
زیر استوایی
tropical cyclone
U
چرخه استوایی
tropic range
U
دامنه استوایی
equatorial telescospe
U
وربین استوایی
tropical year
U
سال استوایی
Equator
U
ناحیه استوایی
equatorial satellite
U
ماهواره استوایی
equatorial climate
U
اقلیم استوایی
tropical
U
منطقه استوایی
equatorial coordinates
U
مختصات استوایی
subtropics
U
زیر استوایی
equatorial bond
U
پیوند استوایی
equatorial tides
U
جذر و مد استوایی
tropical rain forest
جنگل بارانهای استوایی
equatorial quantum number
U
عدد کوانتومی استوایی
Equatorial Guinea
U
کشور گینهی استوایی
doldrums
U
منطقه ارامگان استوایی
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
U
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
aclinic line
U
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
kratom
U
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
elysian
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
federate
U
وابسته
federated
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
pertianing
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
thereof=of that
U
وابسته به ان
adjective
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
federating
U
وابسته
federates
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
attache
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
plantar
U
وابسته به کف پا
affiliating
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
commissarial
U
وابسته به
of kin
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
comprador
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
akin
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
related
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
dependants
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
belonging
U
وابسته ها
germane
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
relative
U
وابسته
attached
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
contingents
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
contingent
U
وابسته
dependent
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
attributable
U
وابسته به
dependant
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
riverrine
U
وابسته به
auditive
U
وابسته به شنوایی
photic
U
وابسته به تولیدنور
auricular
U
وابسته بشنوایی
networks
U
وابسته به شبکه
buccal
U
وابسته به گونه
peruvian
U
وابسته به پرو
planetary
U
وابسته به سیاره
focal
U
وابسته بکانون
vital
U
وابسته به زندگی
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
pythian
U
وابسته به "اپولو"
attache
U
وابسته نظامی
plumbous
U
وابسته به سرب
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
vital
U
وابسته بزندگی
scientific
U
وابسته بعلم
subversion
U
وابسته به خرابکاری
bacterial
U
وابسته به باکتری
municipal
U
وابسته بشهرداری
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
pharisaic
U
وابسته به فریسی
balsamic
U
وابسته به بلسان
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
seminal
U
وابسته به منی
rectorial
U
وابسته به rector
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
avian
U
وابسته به مرغان
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
petrologic
U
وابسته به سنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com