Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lethean
U
وابسته به نهر فراموشی برزخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isthmus
U
برزخ
limbo
U
برزخ
pissed
U
برزخ
neck necessity
U
برزخ
transitions
U
برزخ
transition
U
برزخ
isthmuses
U
برزخ
the place was toowarm for him
U
انجادیگربرایش برزخ
intermediate world
U
عالم برزخ
polytropic
U
تحویل برزخ
erebus
U
برزخ یا عالم فلمات
purgatory
U
در برزخ قرار دادن
pithecanthrope
U
برزخ میان انسان و میمون
forgetting
U
فراموشی
forgetfulness
U
فراموشی
oblivion
U
فراموشی
lapses
U
فراموشی لحظهای
amnesic
U
مبتلا به فراموشی
amnesiac
U
مبتلا به فراموشی
lapse
U
فراموشی لحظهای
paramnesia
U
حالت فراموشی
lapsing
U
فراموشی لحظهای
lapsus memoriac
U
حافظه فراموشی
selective forgetting
U
فراموشی انتخابی
negligible
U
قابل فراموشی
lethe
U
فراموشی نسیان
obliviously
U
از روی فراموشی
unteach
U
سبب فراموشی شدن
forgets
U
فراموشی صرفنظر کردن
forget
U
فراموشی صرفنظر کردن
forgetfully
U
از روی فراموشی یا غفلت
to fall in to oblivion
U
در بوته فراموشی افتادن
disinters
U
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterring
U
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterred
U
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinter
U
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
blackout
U
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی
[پزشکی]
to have a blackout
U
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی داشتن
[پزشکی]
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
amnesia
U
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
comprador
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
tuitionary
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
interdependent
U
وابسته
of kin
U
وابسته
germane
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
adjective
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
elysian
U
وابسته به
monitorial
U
وابسته به
pyrexial
U
وابسته به تب
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
attached
U
وابسته
federate
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
attache
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
related
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
syncop
U
وابسته به غش
plantar
U
وابسته به کف پا
federated
U
وابسته
akin
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
pertaining
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
affiliating
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
belonging
U
وابسته ها
dependent
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
relevant
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
contingent
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
correspondents
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
febile
U
وابسته به تب
wedded
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
relative
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
subordinate
U
وابسته
generic
U
وابسته به تیره
iranian
U
وابسته به ایران
internuptial
U
وابسته به عروسی
gular
U
وابسته به مری
interrogatory
U
وابسته به سئوال
landed
U
وابسته بزمین
interoceptive
U
وابسته به احشاء
gregorian
U
وابسته به گریگوری
paralytics
U
وابسته به فلج
paralytic
U
وابسته به فلج
materialistic
U
وابسته به مادیات
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
predial or prae
U
وابسته به زمین
naval
U
وابسته به کشتی
haemic
U
وابسته بخون
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
interferential
U
وابسته به دخالت
potamic
U
وابسته به رودها
marine
U
وابسته به دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
maritime
U
وابسته بدریانوردی
connubial
U
وابسته به زناشویی
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
emotive
U
وابسته به احساسات
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
gerontic
U
وابسته به پیری
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
kufic
U
وابسته به کوفه
pistillary
U
وابسته به مادگی گل
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
geomantic
U
وابسته به رمالی
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
anginal
U
وابسته به گلودرد
antichristian
U
وابسته به دجال
aortal
U
وابسته بشاهرگ
aortic
U
وابسته بشاهرگ
lactic
U
وابسته به شیر
laryngeal
U
وابسته بنای
plumbous
U
وابسته به سرب
isthmic
U
وابسته به باریکه
degenerative
U
وابسته به انحطاط
iraqi
U
وابسته به عراق
acoustical
U
وابسته به شنوایی
pocky
U
وابسته به ابله
gnomonic
U
وابسته به شاخص
irrigational
U
وابسته به ابیاری
aerological
U
وابسته بهواشناسی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
U
شرکت وابسته
pleural
U
وابسته به شامه شش
air attache
U
وابسته هوایی
platinic
U
وابسته به پلاتین
altitudinal
U
وابسته به اوج
isthmian
U
وابسته به باریکه
glandulous
U
وابسته به غدد
laryngitic
U
وابسته به نای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com