English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
punctuative U وابسته به نقطه گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
puncuation U نقطه گذاری
punctuation U نقطه گذاری
pointing U نقطه گذاری
punctuation symbol U نماد نقطه گذاری
punctuated U نقطه گذاری کردن
punctuates U نقطه گذاری کردن
point U نقطه گذاری کردن
punctuate U نقطه گذاری کردن
punctuating U نقطه گذاری کردن
dotting U نقطه گذاری [نقشه فرش]
point U نقطه گذاری کردن ممیز
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
nodical U وابسته به نقطه اعتدالین
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
lineation U خط گذاری
indention U تو گذاری
coding U کد گذاری
wicking U فتیله گذاری
devises U ارث گذاری
devised U ارث گذاری
mark U علامت گذاری
undervaluation U کم ارزش گذاری
marks U علامت گذاری
markings U علامت گذاری
marking U علامت گذاری
devising U ارث گذاری
investments U سرمایه گذاری
petarder U مامورخرج گذاری پل
devise U ارث گذاری
casing U لوله گذاری
edgings U لبه گذاری
valuation U ارزش گذاری
valuations U ارزش گذاری
tubing U لوله گذاری
signallzation U علامت گذاری
encoding U رمز گذاری
casings U لوله گذاری
denomination U نام گذاری
edging U لبه گذاری
demarcation U علامت گذاری
sedimentation U رسوب گذاری
scale factor U مقیاس گذاری
sedimentation U لایه گذاری
insertion U جوف گذاری
enterprise U سرمایه گذاری
nomography U فن قانون گذاری
nomographer U قانون گذاری
nomenclauture U نام گذاری
denominations U نام گذاری
trapping U تله گذاری
sequencing U ترتیب گذاری
structuralization U بنیان گذاری
loading U بار گذاری
exposures U درمعرض گذاری
prefixture U سرواژه گذاری
prefixture U جلو گذاری
prefixture U پیش گذاری
prefixion U سرواژه گذاری
prefixion U جلو گذاری
collocation U باهم گذاری
prefixion U پیش گذاری
exposure U درمعرض گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
synthesizing U هم گذاری کردن
synthesizes U هم گذاری کردن
preterition U فرو گذاری
invest U سرمایه گذاری
insulation U عایق گذاری
earmarking U علامت گذاری
finance U سرمایه گذاری
discrimination U فرق گذاری
fillings U لایی گذاری
filling U لایی گذاری
financed U سرمایه گذاری
finances U سرمایه گذاری
financing U سرمایه گذاری
invests U سرمایه گذاری
investing U سرمایه گذاری
invested U سرمایه گذاری
prochronism U جلوترتاریخ گذاری
synthesized U هم گذاری کردن
frustration U عقیم گذاری
load U فشنگ گذاری
scaling U مقیاس گذاری
ovulation U تخمک گذاری
sanding U ماسه گذاری
costing U قیمت گذاری
costing U هزینه گذاری
investment U سرمایه گذاری
pricing U قیمت گذاری
policy-making U سیاست گذاری
synthesising U هم گذاری کردن
synthesises U هم گذاری کردن
synthesised U هم گذاری کردن
frustrations U عقیم گذاری
loads U فشنگ گذاری
masking U نقاب گذاری
grading U نمره گذاری
pagination U صفحه گذاری
scoring U نمره گذاری
legislation U قانون گذاری
coronation U تاج گذاری
coronations U تاج گذاری
policy making U سیاست گذاری
lettering U حروف گذاری
notation U نشان گذاری
dimensioning U اندازه گذاری
disposure U درمعرض گذاری
imposition of hands U دست گذاری
lable U جهت گذاری
spacing U فاصله گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com