English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peroneal U وابسته به نازک نی مربوط بقسمت خارجی ساق پا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
driven U که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
exteroceptive U وابسته به محرک خارجی
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
to take ones chance U به پیشامد خودتن دردادن بقسمت خودراضی شدن
gubernatorial U مربوط به حکمران وابسته به فرماندار
phlogistic U وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
bathymetric U مربوط باندازه گیری عمق وابسته به ژرفاسنجی
elocutionary U وابسته بشیوه سخنوری مربوط بحسن تقریر
ethnological U وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
hygeian U وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
genetic U وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
occasional U وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
macrurous U مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
pugilistic U وابسته به مشت بازی مربوط به مشت زنی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
soft-hearted U نازک دل
thinned U نازک
fine U نازک
fined U نازک
thin U نازک
finest U نازک
soft hearted U نازک دل
tenuous U نازک
touchy U دل نازک
young ice U یخ نازک
perone U نازک نی
ethereal U نازک
tinnily U نازک
tendered U نازک
eggshells U نازک
feather edged U لب نازک
papyraceous U نازک
thins U نازک
touchiest U دل نازک
touchier U دل نازک
thinnest U نازک
gossamer U نازک
eggshell U نازک
tender U نازک
slims U نازک
frail U نازک
frailest U نازک
fragile U نازک
tender hearted U نازک دل
tender hearted U دل نازک
tenderhearted U دل نازک
frailer U نازک
attenute U نازک
thinners U نازک
tendering U نازک
slimming U نازک
slimmest U نازک
tenderest U نازک
slimmed U نازک
tenderhearted <adj.> U دل نازک
slim U نازک
egg shell U نازک
softhearted U نازک دل
svelt U نازک
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
cord U طناب نازک
cardboard U مقوای نازک
softer U مهربان نازک
rice paper U کاغذ نازک
hairline rule U خط بسیار نازک
d. touch U نازک کاری
d. constitution U وجود نازک
softest U مهربان نازک
card board U مقوای نازک
thinner U نازک کننده
finishing U نازک کاری
small stuff U طناب نازک
gold leaf U زرورق نازک
fine draw U نازک کردن
featheredge U لبه نازک
fine spun U نازک ریسته
feather edge U لبه نازک
finespun U نازک رشته
extenuate U نازک کردن
folia U طبقات نازک
folium U طبقه نازک
attenuating U نازک کردن
cords U طناب نازک
delicate U نازک بین
thin film U لایه نازک
picksome U نازک نارنجی
thin U نازک کردن
thin U نازک شدن
thinned U نازک کردن
thinned U نازک شدن
thinners U نازک کردن
thinners U نازک شدن
thinnest U نازک کردن
thinnest U نازک شدن
thins U نازک کردن
thready U نازک چسبناک
thin skinned U نازک نارنجی
radicle U فرعی نازک
tenderization U نازک سازی
tenderhefted U دل نازک دل رحیم
attenuates U نازک کردن
tanyphonia U نازک صدایی
attenuated U نازک کردن
squeamishness U نازک طبعی
thin film U غشای نازک
shim U بوش نازک
attenuate U نازک کردن
thin skinned U پوست نازک
thins U نازک شدن
racking U طناب نازک
mull U ململ نازک
soft U مهربان نازک
joinery U نازک کاری
pellicle U پوسته نازک
slats U تخته نازک
slat U تخته نازک
lambkino U بچه نازک
verglas U قشر نازک یخ
scale board U تخته نازک
thinly U به طور نازک
spare U نحیف نازک
patsy U نازک نارنجی
spared U نحیف نازک
film U پرده نازک
filmed U پرده نازک
pellicle U غشاء نازک
strip U ماده طولانی نازک
seams U رگه نازک معدن
touchiest U نازک نارنجی حساس
veneer U لایه نازک چوب
seam U رگه نازک معدن
touchier U نازک نارنجی حساس
attenuated U ضعیف شدن نازک
gauzy U نازک وسوراخ سوراخ
attenuates U ضعیف شدن نازک
scruff U پرده نازک غشاء
stave U شیارهای نازک چوب
peeling U پارچه لباسی نازک
depositions U سطح با یک لایه نازک
deposition U سطح با یک لایه نازک
touchy U نازک نارنجی حساس
masterstrokes U نازک کاری هنری
attenuate U ضعیف شدن نازک
masterstroke U نازک کاری هنری
attenuating U ضعیف شدن نازک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com