Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
theogonic
U
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theogony
U
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
noumenal
U
وابسته به معنویات و خدایان
idol
U
وابسته به خدایان دروغی وبت ها
chthonian
U
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
chthonic
U
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
search
U
بررسی وشناسایی زمین
searched
U
بررسی وشناسایی زمین
searches
U
بررسی وشناسایی زمین
searchingly
U
بررسی وشناسایی زمین
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
stipes
U
اجداد
forebear
U
اجداد
forbears
U
اجداد
primogenitor
U
اجداد
forebears
U
اجداد
forbear
U
اجداد
ancestors
U
اجداد
ancestor
U
اجداد
predecessor
U
اجداد
predecessors
U
اجداد
progenitors
U
اجداد پیشرو
phylon
U
اجداد سلسله
primogenitors
U
اجداد اولیه
progenitor
U
اجداد پیشرو
phylum
U
اجداد سلسله
lineages
U
اصل ونسب اجداد
lineage
U
اصل ونسب اجداد
tail female
U
مادیان از اجداد اسب مسابقه
odin
U
خدای خدایان
penates
U
خدایان خانواده
thearchy
U
حکومت خدایان
o merciful powers
U
ای خدایان بخشنده
heroic age
U
عصرنیم خدایان
theomachy
U
جنگ خدایان
ichor
U
خون خدایان اب جراحت
polytheism
U
پرستش خدایان متعدد
theogony
U
نسب نامه خدایان
thearchy
U
سلسله مراتب خدایان
mercury
U
یکی از خدایان یونان قدیم
libations
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
zeus
U
زاوش رئیس خدایان یونانی
libation
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
mnemonics
U
دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
pantheons
U
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
heroify
U
درگروه گردان ونیم خدایان دراوردن
hebe
U
الهه جونی که ساقی خدایان بود
nectar
U
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
jagannath
U
یکی از خدایان هندوهاکه اوراkrishnaمینامندومظهرهشتمین vishnuاست
pantheon
U
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
ambrosia
U
خوراک خدایان که زندگی جاوید بانها میداده مائدهء بهشتی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
tail male
U
اسب نر از اجداد اسب مسابقه
extemporarily
U
بی مطالعه
off hand
U
بی مطالعه
study
U
مطالعه
perusal
U
مطالعه
studies
U
مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
reading
U
مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
readings
U
مطالعه
studying
U
مطالعه
etude
U
مطالعه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
examine
U
مطالعه کردن
enquire into
U
مطالعه کردن
explore
U
مطالعه کردن
inspect
U
مطالعه کردن
determine
U
مطالعه کردن
investigate
U
مطالعه کردن
check
U
مطالعه کردن
at sight
U
بی مطالعه قبلی
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
studio
U
اطاق مطالعه
unstudied
U
مطالعه نشده
studios
U
اطاق مطالعه
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
lucubration
U
مطالعه سخت
assay
U
مطالعه کردن
evaluate
U
مطالعه کردن
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
surveys
U
مطالعه مجمل
motion study
U
مطالعه ی حرکت
studied
U
از روی مطالعه
system study
U
مطالعه سیستم
study habits
U
عادتهای مطالعه
portable standard
U
چراغ مطالعه
survey
U
مطالعه کردن
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
scrutinize
U
مطالعه کردن
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
look into
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه مجمل
surveyed
U
مطالعه مجمل
myrmecologyt
U
مطالعه علمی مورچگان
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
ethnography
U
مطالعه علمی نژادها
teleology
U
مطالعه حکمت غایی
psychognosis
U
مطالعه عمیق روانی
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
psychognosy
U
مطالعه عمیق روانی
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
thought-out
U
سنجیده مطالعه شده
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
subjected
U
مبحث موضوع مطالعه
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
criminology
U
مطالعه علمی جرم
thought out
U
سنجیده مطالعه شده
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
to study out
U
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
teppetology
U
مطالعه ریشه ای فرش
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
demography
U
مطالعه مهاجرت جمعیت
self study
U
مطالعه پیش خود
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
toponymy
U
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
capability study
U
مطالعه امکان انجام کار
rheological
<adj.>
U
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
articulated machine lamp
U
چراغ مطالعه با گردن تاشو
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
flexible arm lamp
U
چراغ مطالعه قابل انعطاف
angiology
U
مطالعه عروق خونی و لنفی
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
sinology
U
مطالعه ادبیات ورسوم چین
methods of economic study
U
روشهای مطالعه علم اقتصاد
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ethnology
U
علم مطالعه نژادها و اقوام
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
integrate circuit technology
U
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
skimmer
U
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
Ekistics
U
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
semitics
U
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
commodity approach
U
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
symbology
U
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
to poreone's eyes out
U
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
geologize
U
مطالعه علم زمین شناسی کردن
endocrinology
U
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com