English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cunctative U وابسته به مسامحه وتاخیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transposal U پس وپیش سازی تقدیم وتاخیر جابجاشدگی
carelessness U مسامحه
neglect U مسامحه
negligence U مسامحه
neglected U مسامحه
cunctation U مسامحه
neglecting U مسامحه
neglects U مسامحه
connived U مسامحه کردن
connive U مسامحه کردن
connives U مسامحه کردن
conniving U مسامحه کردن
neglectful U مسامحه کار
negligently U از روی مسامحه
negligent U مسامحه کار
conniver U مسامحه کار
neghgent U مسامحه کار
precrastinative U مسامحه کننده
nonchalantly U مسامحه کارانه
precrastinative U مسامحه کار
precrastinative U مبنی بر مسامحه یا تعلل
k U به هنگام اشاره به فرفیت با مسامحه می توان معادل 4201 دهدهی دانست
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
nonchalant U اهمال کار مسامحه کار
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
thereof U وابسته به ان
attributable U وابسته به
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
subordinated U وابسته
elysian U وابسته به
dependants U وابسته
adjectives U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
related U وابسته
pertinent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
dependant U وابسته
affiliate U وابسته
commissarial U وابسته به
comprador U وابسته
appurtenant U وابسته
belonging U وابسته ها
congenerous U وابسته
monitorial U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
diphtheric U وابسته به
dependent U وابسته
riverrine U وابسته به
interdependent U وابسته
subordinate U وابسته
israelitish U وابسته به
cantabrigian U وابسته به
wedded U وابسته
attached U وابسته
carpal U وابسته به مچ
sexual organs U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
levitical U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
attache U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
akin U وابسته
pertianing U وابسته
relative U وابسته
hanger on U وابسته
adjective U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
federate U وابسته
federates U وابسته
messianic U وابسته به
attendants U وابسته
contingent U وابسته
federating U وابسته
febile U وابسته به تب
of kin U وابسته
relevant U وابسته
pertaining U وابسته
syncop U وابسته به غش
germane U وابسته
tuitionary U وابسته به
attendant U وابسته
federated U وابسته
correspondent U وابسته
elfin U وابسته به جن
correspondents U وابسته
contingents U وابسته
associated company U شرکت وابسته
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
perlitic U وابسته به مروارید
analphabetic U وابسته به بیسوادی
pharisaic U وابسته به فریسی
acoustical U وابسته به شنوایی
adipic U وابسته به چربی
anginal U وابسته به گلودرد
astronautical U وابسته به فضانوردان
pistillary U وابسته به مادگی گل
perigean U وابسته به حضیضی
aerological U وابسته بهواشناسی
affiliated company U شرکت وابسته
piscatory U وابسته به صیدماهی
antichristian U وابسته به دجال
air attache U وابسته هوایی
altitudinal U وابسته به اوج
aortic U وابسته بشاهرگ
piscatory U وابسته به ماهیگیری
pharyngal U وابسته به گلوگاه
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
piscatorial U وابسته به صیدماهی
petrologic U وابسته به سنگ
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
petiolar U وابسته به برگدم
army attache U وابسته نظامی
army attache U وابسته زمینی
photic U وابسته به نوروروشنایی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
photic U وابسته به تولیدنور
peruvian U وابسته به پرو
aortal U وابسته بشاهرگ
cosmic U وابسته بگیتی
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
pythian U وابسته به "اپولو"
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
scientific U وابسته بعلم
pubertal U وابسته به بلوغ
puberal U وابسته به بلوغ
psychologic U وابسته به روانشناسی
municipal U وابسته بشهرداری
seminal U وابسته به منی
provencal U وابسته بشهر
maternity U وابسته به زایمان
ethnic U وابسته به نژادشناسی
promethean U وابسته به پرومیتوس
programmatic U وابسته به پروگرام
human U وابسته بانسان
humans U وابسته بانسان
vital U وابسته بزندگی
menstrual U وابسته به قاعده گی
rhinal U وابسته به بینی
jugular U وابسته بوریدوداجی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
matrimonial U وابسته به عروسی
oracular U وابسته به وحی
surgical U وابسته به جراحی
rectorial U وابسته به rector
rectal U وابسته به مقعد
photographic U وابسته به عکاسی
solar U وابسته بخورشید
ranine U وابسته به وزغ
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
homicidal U وابسته به ادمکشی
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
porcine U وابسته بخوک
pygmean U وابسته به پیگمی ها
structural U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
potamic U وابسته به رودها
naval U وابسته به کشتی
maritime U وابسته بدریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com