English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
limicoline U وابسته به مرغان کرانه زی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ornithic U وابسته به مرغان
avian U وابسته به مرغان
raptorail U وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
gallinaceous U وابسته به مرغان و پروندگان دانه خوار
ionian U وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
bird U مرغان
birds U مرغان
hen roost U قرارگاه مرغان
ratitoe U شتر مرغان
chicken pox U ابله مرغان
the f. of birds U پروازیاپرش مرغان
chickenpox U آبله مرغان
aves U طبقه مرغان
birds of prey U مرغان شکاری
birds are singing U مرغان میخوانند
stormy petrel U مرغان توفان
swine pox U یکجورابله مرغان
varicella U ابله مرغان
natatores U مرغان شناور
birder U شکارچی مرغان
trogon U مرغان رنگارنگ
stormpetrel U مرغان توفان
birds are singing U مرغان چهچه میزنند
sicklebill U مرغان منقار خمیده
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
waterfowler U شکارچی مرغان شناگر
birds of passage U مرغان مهاجریا مسافر
king of birds U پادشاه مرغان :دال
decoy duck U مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
loggerhead U انواع مرغان مگس خوار
accipitrine U متعلق به مرغان شکاری بازمانند
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
coasts U کرانه
strandline U خط کرانه
near shore U کرانه
mete U کرانه
rivage U کرانه
martello U دژ کرانه
shores U کرانه
strands U کرانه
shore U کرانه
strand U کرانه
coast U کرانه
littoral U کرانه
limicoline U کرانه زی
puffins U مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
puffin U مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
birder U نگاهدارنده وتربیت کننده مرغان وپرندگان
aviarist U کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
sea shore U کرانه دریا
sea coast U کرانه دریا
strand U کرانه بندرگاه
groin U کرانه دار
groins U کرانه دار
off shore U دور از کرانه
on shore U سوی کرانه
bank U کرانه دیواری
to push off U از کرانه دریادورشدن
strands U کرانه بندرگاه
groin U کرانه دار
boundary U کرانه کرانی
shore U کرانه ساحل
sands U شن کرانه دریا
beach U کرانه شنی
shore patrol U کرانه پاسدار
in shore U در اب نزدیک کرانه
beach U پلاژ کرانه
sandbanks U کرانه ماسه
sandbank U کرانه ماسه
boundaries U کرانه کرانی
back beach U کرانه جزر و مد
backshore U کرانه جزر و مد
backshore beach U کرانه جزر و مد
seaboards U کرانه دریا
seaboard U کرانه دریا
banks U کرانه دیواری
bounds register U ثبات کرانه ها
coast guard U گارد کرانه
beached U پلاژ کرانه
sand U شن کرانه دریا
medoterranean U دور از کرانه
shores U کرانه ساحل
the means and the extremes U دو میان و دو کرانه
beaches U کرانه شنی
beached U کرانه شنی
beaches U پلاژ کرانه
coast guard officer U افسر گارد کرانه
landding U کرانه رسمی فرودگاه
redshank U مرغ پا قرمز کرانه زی
off shore fisheries U شیلات دوراز کرانه
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
upper limit [of the integral] U کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
land swell U خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
lower limit [of the integral] U کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
to set in U سوی کرانه روان شدن
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
lagune U جای کم گود در دریا نزدیک به کرانه
the nile overflows its banks U نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
mocking bird U یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
wild fowl U مرغان وحشی پرندگان وحشی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
interior U دور از مرز دور از کرانه
riverain U کرانه نشین ساحل نشین
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
interiors U دور از مرز دور از کرانه
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
commissarial U وابسته به
elfin U وابسته به جن
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
germane U وابسته
congenerous U وابسته
appurtenant U وابسته
comprador U وابسته
pertaining U وابسته
interdependent U وابسته
cantabrigian U وابسته به
akin U وابسته
sexual organs U وابسته به
adjective U وابسته
attache U وابسته
federates U وابسته
affiliate U وابسته
federating U وابسته
monitorial U وابسته به
relative U وابسته
carpal U وابسته به مچ
attached U وابسته
attributable U وابسته به
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
wedded U وابسته
pertianing U وابسته
thereof U وابسته به ان
hanger on U وابسته
syncop U وابسته به غش
related U وابسته
aquatic U وابسته به اب
cephalic U وابسته به سر
thereof=of that U وابسته به ان
pertinent U وابسته
contingent U وابسته
israelitish U وابسته به
riverrine U وابسته به
tuitionary U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
belonging U وابسته ها
relevant U وابسته
dependant U وابسته
levitical U وابسته به
dependants U وابسته
contingents U وابسته
correspondent U وابسته
febile U وابسته به تب
dependent U وابسته
elysian U وابسته به
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com