English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
idiographic U وابسته به مجاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piggyback U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit U نمایش مجاز تاتر مجاز
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
licensed U مجاز
metonymy U مجاز
at liberty U مجاز
certified U مجاز
admissibll U مجاز
admittable U مجاز
allowed U مجاز
authorised U مجاز
authorrized U مجاز
permissive U مجاز
admissible U مجاز
lawful U مجاز
authorized U مجاز
allowable U مجاز
tropologic U مجاز
rated U مجاز
licensable U مجاز
permitted U مجاز
toluene U حد مجاز
commissioned U مجاز
legal U مجاز
permissible U مجاز
bona fide holder U دارنده مجاز
unauthorized U غیر مجاز
permit U مجاز کردن
permitting U مجاز کردن
authorized manpower U استعدادپرسنلی مجاز
height clearance U ارتفاع مجاز
lawfully U به طور مجاز
ban item U غیر مجاز
bag limit U حد مجاز صید
authorized program U برنامه مجاز
authorized strength U استعداد مجاز
permits U مجاز کردن
legitimizing U مجاز کردن
dosing U مقدار مجاز
doses U مقدار مجاز
dosed U مقدار مجاز
accredited U مجاز معتبر
dose U مقدار مجاز
working load U بار مجاز
tolerance limit U خطای مجاز
contraband U غیر مجاز
tolerance U خطای مجاز
tolerance U تفاوت مجاز
tolerances U خطای مجاز
tolerances U تفاوت مجاز
delegation of authority U مجاز شمردن
trope U مجاز استعاره
troplogy U مجاز گوئی
metonym U مجاز مرسل
circuit allocated use U مدارچانلهای مجاز
permissible deviation U تفاوت مجاز
legitimizes U مجاز کردن
legitimized U مجاز کردن
permissibly U بطور مجاز
permissible velocity U تندی مجاز
permissible velocity U سرعت مجاز
legitimize U مجاز کردن
legitimization U مجاز کردن
permissible load U بار مجاز
legitimising U مجاز کردن
legitimises U مجاز کردن
legitimised U مجاز کردن
maximum prr ermissible U مجاز حداکثر
fair game U شکار مجاز
permissible dosage U دوز مجاز
not allowed U غیر مجاز
authorized bank U بانک مجاز
allowances U میزان مجاز
licensing hours زمان مجاز
free U مجاز منفصل
impermissible U غیر مجاز
on the house <idiom> U مجاز درکاری
safe load U بار مجاز
revocable contract U عقد مجاز
justifiability U مجاز بودنی
allowable cargo load U حداکثربار مجاز
allowable level U تراز مجاز
allowable stress U تنش مجاز
prescribed load U بار مجاز
working stress U تنش مجاز
settings U شدت مجاز
setting U شدت مجاز
allowable cargo load U بار مجاز
authorise U مجاز نمودن
authorised clerk U واسطه مجاز
complement U حد مجاز مکمل
licit U روا مجاز
complemented U حد مجاز مکمل
complementing U حد مجاز مکمل
complements U حد مجاز مکمل
frees U مجاز منفصل
figuratively U بطور مجاز
speed limit U سرعت مجاز
speed limits U سرعت مجاز
authorized allowance U سهمیه مجاز
allowance U میزان مجاز
allowable load U بار مجاز
allowed vibrations U ارتعاشهای مجاز
admitance U روا مجاز
freed U مجاز منفصل
freeing U مجاز منفصل
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
numbers U مجموعه مقادیر مجاز
maximum permissible voltage U ولتاژ مجاز حداکثر
illigal character U کاراکتر غیر مجاز
number U مجموعه مقادیر مجاز
safe loads tables U جداول بارهای مجاز
taxi stand U ماندگاه مجاز تاکسی
maximum permissible load U بار مجاز حداکثر
maximum allowable concentration U حداکثر غلظت مجاز
illigal character U دخشه غیر مجاز
tensile stress U تنش کششی مجاز
permissible dosage U میزان داروی مجاز
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
authorized allowance supplies U سهمیه اماد مجاز
acceptance tolerance U حد مجاز قابل قبول
authorized allowance supplies U سهمیه مجاز اماد
circuit allocated use U سهمیه مدارهای مجاز
allowable cabin load U بار مجاز هواپیما
eligible traffic U عبور و مرور مجاز
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
illicit advertising U تبلیغ غیر مجاز
security U مشخصات کاربران مجاز
personnel authorization U جدول پرسنلی مجاز
prescribed load U بار مهمات مجاز
ratings U نحوه عملکرد مجاز
table of allowance U جدول سهمیه مجاز
forbidden band U نوار غیر مجاز
allowed energy levels U ترازهای انرژی مجاز
allowed quantum state U حالت کوانتومی مجاز
ranged U مجموعه مقادیر مجاز
tare U وزن مجاز یک فرف
manpower cieling U حداکثرنیروی انسانی مجاز
personnel authorization U سطح پرسنلی مجاز
twenty four hour charge rate U امپر مجاز باتری
authorized manpower U نیروی انسانی مجاز
licitly U بطور مجاز یا مشروع
rating U نحوه عملکرد مجاز
ranges U مجموعه مقادیر مجاز
range U مجموعه مقادیر مجاز
peace time complement U استعداد مجاز زمان صلح
pass reciever U دریافت کننده مجاز پاس
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
on the deck U پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
fishable U مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
illicit U قاچاقی نامشروع غیر مجاز
frequency tolerance U میزان تغییر مجاز فرکانس
lincense or cence U مجاز کردن پروانه دادن
countermining distance U فاصله مجاز بین دومین
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
surcharge of common U استفاده بیش از حد مجاز ازچراگاه
maximum safe temperature U درجه حرارت مجاز حداکثر
symmetry allowed reaction U واکنش مجاز از لحاظ تقارن
allowable cargo load U فرفیت بار مجاز هواپیما
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
Chartered ( certified public ) accountant . U حسابدار قسم خورده ( مجاز )
authorized stockage list U لیست ذخیره انبار مجاز
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
clears U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
peace time establishment U جدول استعداد مجاز زمان صلح
clearest U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearer U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
under the counter U داروی بدون نسخه وغیر مجاز
clear U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
authorized U شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم
butt ending U ضربه غیر مجاز با انتهای چوب
maximum U بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
ultra vires U بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com