English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
satellitic U وابسته به قمار سیارات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the planetary bodies U سیارات
outer planets U سیارات خارجی
principal planets U سیارات اصلی
planetesimal U سیارات صغار
superior planets U سیارات برین
primary planets U سیارات کبار
major planets U سیارات بزرگ
planetography U شرح سیارات
inner planets U سیارات داخلی
primary planets U سیارات عمده
interplanetary U بین سیارات
inferior planets U سیارات زیرین
music of the spheres U اهنگ جنبش سیارات
interplanetary U واقع در بین سیارات
planet struck U گرفتن نحوست سیارات
planet stricken U گرفتن نحوست سیارات
uranology U مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
asteroid U سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroids U سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
gambling U قمار
gamble U قمار
hazard U قمار
hazarded U قمار
hazarding U قمار
gambled U قمار
gambles U قمار
hazards U قمار
gambling house U قمار خانه
gaming house U قمار خانه
gamble U قمار کردن
game of chance U بازی قمار
gambling U قمار بازی
gamble away U قمار کردن
gamester U قمار باز
gaming U قمار بازی
hazardously U بطور قمار
gambler U قمار باز
gamblers U قمار باز
crapping U نوعی قمار
die U بخت قمار
crap U نوعی قمار
gambled U قمار کردن
gambles U قمار کردن
shell game U قمار با گردو
crapped U نوعی قمار
stakeholder U نگهدارنده بانک در قمار
roulette U اسباب قمار چرخان
gambing and betting U قمار و شرط بندی
piker U قمار بازکم جرات
skin game U قمار از روی تقلب
tombola U نوعی قمار شبیه لوتو
craps U نوعی بازی قمار باطاس
gambles U شرط بندی کردن قمار
roulette U رولت بارولت قمار کردن
cardsharp U برگ زن قمار باز متقلب
gambled U شرط بندی کردن قمار
tombolas U نوعی قمار شبیه لوتو
gamble U شرط بندی کردن قمار
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
faro U نوعی بازی قمار شبیه بانک
street betting U جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
gambled away <adj.> U بوسیله قمار از دست داده [اصطلاح روزمره]
stakes U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
staked U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
stake U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
gimmick U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmicks U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
stake U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
staked U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
elfin U وابسته به جن
pertaining U وابسته
belonging U وابسته ها
cephalic U وابسته به سر
interdependent U وابسته
commissarial U وابسته به
attributable U وابسته به
comprador U وابسته
riverrine U وابسته به
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
attendant U وابسته
attendants U وابسته
pyretic U وابسته به تب
attached U وابسته
sexual organs U وابسته به
germane U وابسته
of kin U وابسته
tuitionary U وابسته به
congenerous U وابسته
diphtheric U وابسته به
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
related U وابسته
pertinent U وابسته
appurtenant U وابسته
syncop U وابسته به غش
attache U وابسته
thereof U وابسته به ان
federate U وابسته
federating U وابسته
federated U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
dependent U وابسته
akin U وابسته
carpal U وابسته به مچ
cantabrigian U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
pertianing U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
aquatic U وابسته به اب
affiliating U وابسته
federates U وابسته
contingent U وابسته
contingents U وابسته
elysian U وابسته به
febile U وابسته به تب
monitorial U وابسته به
israelitish U وابسته به
wedded U وابسته
dependant U وابسته
subordinating U وابسته
dependants U وابسته
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
relative U وابسته
hanger on U وابسته
relevant U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
levitical U وابسته به
messianic U وابسته به
isthmic U وابسته به باریکه
connubial U وابسته به زناشویی
landed U وابسته بزمین
emotive U وابسته به احساسات
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
iraqi U وابسته به عراق
marines U وابسته به دریانوردی
interferential U وابسته به دخالت
interrogatory U وابسته به سئوال
isthmian U وابسته به باریکه
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
iranian U وابسته به ایران
haemic U وابسته بخون
gregorian U وابسته به گریگوری
interoceptive U وابسته به احشاء
predial or prae U وابسته به زمین
generic U وابسته به تیره
paralytics U وابسته به فلج
paralytic U وابسته به فلج
irrigational U وابسته به ابیاری
internuptial U وابسته به عروسی
gular U وابسته به مری
materialistic U وابسته به مادیات
potamic U وابسته به رودها
degenerative U وابسته به انحطاط
pocky U وابسته به ابله
hygroscopic U وابسته به نم نما
geomantic U وابسته به رمالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com