English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heliographic U وابسته به عکس برداری ازافتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topographic U وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
chorographic U وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
heliophobia U بیزاری ازافتاب
sun burn U سوختگی ازافتاب
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
embodiment U در برداری
vector U برداری
vectors U برداری
decerebration U مخ برداری
deafferentation U اوران برداری
decerebellation U مخچه برداری
denervation U عصب برداری
topectomy U تکه برداری
topography U نقشه برداری
gyrectomy U شکنج برداری
enervation U عصب برداری
hemispherectomy U نیمکره برداری
gaud U کلاه برداری
utilization U بهره برداری
rip-offs U کلاه برداری
arrow diagram U نمودار برداری
metal cutting work U براده برداری
machining U براده برداری
biopsy U بافت برداری
sampling U نمونه برداری
weight lifting U وزنه برداری
rip-off U کلاه برداری
treads U گام برداری
treading U گام برداری
exploitation U بهره برداری
tread U گام برداری
decoding U رمز برداری
fraudulence U کلاه برداری
vectorical angle U زاویه برداری
cannibalization U قطعه برداری
vectored interrupt U وقفه برداری
surveying U نقشه برداری
vector pair U زوج برداری
resultant U جمع برداری
vector field U میدان برداری
vector display U نمایش برداری
vector diagram U نمودار برداری
vector analysis U تحلیل برداری
footstep U گام برداری
footsteps U گام برداری
vector quantity U کمیت برداری
vector quantities U اندازههای برداری
vector product U حاصلضرب برداری
vector processor U پردازنده برداری
vector power U توان برداری
copy U کپی برداری
copy U نسخه برداری
copies U کپی برداری
copies U نسخه برداری
copied U کپی برداری
copying U نسخه برداری
copying U کپی برداری
surveys U نقشه برداری
metal cutting U براده برداری
surveyed U نقشه برداری
survey U نقشه برداری
copied U نسخه برداری
utilisation [British] U بهره برداری
marching U قدم برداری
marches U قدم برداری
marched U قدم برداری
march U قدم برداری
samplery U نمونه برداری
removal of chips U براده برداری
photogeny U عکس برداری
utilisations U بهره برداری ها
gain U بهره برداری
gained U بهره برداری
gains U بهره برداری
usages U بهره برداری ها
utilizations U بهره برداری ها
frauds U کلاه برداری
fraud U کلاه برداری
ovariectomy U تخمدان برداری
stripping U قالب برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
swindles U کلاه برداری
duplicating U نسخه برداری
duplicates U نسخه برداری
lobectomy U قطعه برداری
operation U بهره برداری
duplication U نسخه برداری
land surveying U نقشه برداری
duplicated U نسخه برداری
duplicate U نسخه برداری
subordination U فرمان برداری
ingathering U خرمن برداری
swindled U کلاه برداری
swindle U کلاه برداری
mapping U نقشه برداری
listing U سیاهه برداری
listings U سیاهه برداری
extirpation U اندام برداری
using U بهره برداری
surveyor's level U ترازنقشه برداری
usage U بهره برداری
i know him by his step U از گام برداری
insurability U بیمه برداری
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
gang U مشی گام برداری
vector analysis [vector calculus] U حساب برداری [ریاضی]
snatch U وزنه برداری یکضرب
snatched U وزنه برداری یکضرب
royalty U حق بهره برداری از چیزی
snatches U وزنه برداری یکضرب
tapping U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
tap U بهره برداری کردن از
gangs U مشی گام برداری
snatching U وزنه برداری یکضرب
defraud U کلاه برداری کردن
obediently U از روی فرمان برداری
defrauded U کلاه برداری کردن
vector space U فضای برداری [ریاضی]
royalties U حق بهره برداری از چیزی
defrauds U کلاه برداری کردن
utilizing U بهره برداری کردن
vector calculus U حساب برداری [ریاضی]
utilised U بهره برداری کردن
utilizes U بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
defrauding U کلاه برداری کردن
utilises U بهره برداری کردن
utilising U بهره برداری کردن
polling list U سیاهه نمونه برداری
machining requirments U شرایط براده برداری
machining method U روش براده برداری
machinable U قابل براده برداری
machinability U قابلیت براده برداری
source listing U لیست برداری منبع
split spoon U قاشق نمونه برداری
stencil plate U الگوی نقشه برداری
leveling staff U ژالون نقشه برداری
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
survey control U کنترل نقشه برداری
incline bench U تخته وزنه برداری
survey land U نقشه برداری زمین
surveyers notebook U دفتر نقشه برداری
surveying error U خطای نقشه برداری
surveying insatrument U اسباب نقشه برداری
machining time U زمان براده برداری
mapping U نقشه برداری کردن
selective listing U سیاهه برداری گزیده
quick march U گام برداری تند
ready for use U اماده بهره برداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com