English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iraqi U وابسته به عراق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iraq or irak U عراق
Iraq U عراق
mespot U عراق
Baghdad U شهر بغداد پایتخت عراق
jacobite U عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingents U وابسته
cephalic U وابسته به سر
sexual organs U وابسته به
elfin U وابسته به جن
elysian U وابسته به
subordinate U وابسته
contingent U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
pertianing U وابسته
pertaining U وابسته
febile U وابسته به تب
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
interdependent U وابسته
subordinated U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
subordinates U وابسته
diphtheric U وابسته به
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
attributable U وابسته به
attendant U وابسته
dependants U وابسته
dependant U وابسته
of kin U وابسته
congenerous U وابسته
subordinating U وابسته
aquatic U وابسته به اب
commissarial U وابسته به
riverrine U وابسته به
comprador U وابسته
attendants U وابسته
hanger on U وابسته
pertinent U وابسته
federated U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
belonging U وابسته ها
appurtenant U وابسته
akin U وابسته
related U وابسته
federate U وابسته
levitical U وابسته به
wedded U وابسته
dependent U وابسته
israelitish U وابسته به
tuitionary U وابسته به
thereof U وابسته به ان
thereof=of that U وابسته به ان
germane U وابسته
relative U وابسته
affiliate U وابسته
messianic U وابسته به
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
relevant U وابسته
affiliated U وابسته
syncop U وابسته به غش
attached U وابسته
monitorial U وابسته به
attache U وابسته
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
isthmic U وابسته به باریکه
isthmian U وابسته به باریکه
glandulous U وابسته به غدد
irrigational U وابسته به ابیاری
glandulose U وابسته به غدد
hunnish U وابسته به هونها
far eastern U وابسته بخاوردور
kufic U وابسته به کوفه
floricultural U وابسته به گلکاری
flexional U وابسته به صرف
fetal U وابسته به جنین
faunistic U وابسته به جانوران
jesuitic U وابسته به یسوعیون
folklorish U وابسته به فولکلور
galilean U وابسته به گالیله
gasolinic U وابسته به بنزین
geomantic U وابسته به رمالی
gerontic U وابسته به پیری
folkish U وابسته به فولکلور
gnomonic U وابسته به شاخص
gregorian U وابسته به گریگوری
hyperbolic U وابسته به هذلولی
infusorial U وابسته به نمرویان
hydrologic U وابسته به اب شناسی
inflexional U وابسته به صرف
inferential U وابسته به استنتاج
indic U وابسته به هند
hydrological U وابسته به خواص اب
hygroscopic U وابسته به نم نما
hypochondriacal U وابسته به تهیگاه
tenruial U وابسته بتصدی
iatric U وابسته به پزشکی
icarian U وابسته به ایکاروس
ichthyic U وابسته به ماهی
idiographic U وابسته به مجاز
incorporative U وابسته به الحاق
inhibitive U وابسته به جلوگیری
materialistic U وابسته به مادیات
inner directed U درون وابسته
gular U وابسته به مری
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
haemic U وابسته بخون
hematic U وابسته به خون
iranian U وابسته به ایران
hippocratic U وابسته به طب بقراط
interrogatory U وابسته به سئوال
interoceptive U وابسته به احشاء
internuptial U وابسته به عروسی
interferential U وابسته به دخالت
homeric U وابسته به هومر
horatian U وابسته به هوراس
humnanist U وابسته به بشردوستی
intercollegiate U وابسته بکالج ها
inspectoral U وابسته به بازرس ها
indonesian U وابسته به اندونزی
auditive U وابسته به شنوایی
altitudinal U وابسته به اوج
air attache U وابسته هوایی
affiliated company U شرکت وابسته
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
aerological U وابسته بهواشناسی
adipic U وابسته به چربی
acoustical U وابسته به شنوایی
degenerative U وابسته به انحطاط
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
emotive U وابسته به احساسات
analphabetic U وابسته به بیسوادی
anginal U وابسته به گلودرد
tutelary <adj.> U وابسته به سرپرستی
attache U وابسته نظامی
astronautical U وابسته به فضانوردان
associated company U شرکت وابسته
army attache U وابسته زمینی
army attache U وابسته نظامی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
aortic U وابسته بشاهرگ
aortal U وابسته بشاهرگ
antichristian U وابسته به دجال
landed U وابسته بزمین
generic U وابسته به تیره
oratorical U وابسته به سخنرانی
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
social U وابسته بجامعه
subversion U وابسته به خرابکاری
structurally U وابسته به بنا
structural U وابسته به بنا
structural U وابسته به ساختمان
humans U وابسته بانسان
human U وابسته بانسان
nasal U وابسته به بینی
nasal U وابسته به منخرین
paralytics U وابسته به فلج
paralytic U وابسته به فلج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com