Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diluvial
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
diluvian
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antediluvian
U
وابسته به پیش از طوفان پیش از طوفان نوح
post diluvian
U
زیست کننده پس از طوفان پس از طوفان رخ داده
procellarian
U
وابسته به جنس مرغ طوفان یا مرغ باران
peaky
U
طوفانی
peakiest
U
طوفانی
pecky
U
طوفانی
peakier
U
طوفانی
fouls
U
خلاف طوفانی
fouled
U
خلاف طوفانی
foul
U
خلاف طوفانی
fouler
U
خلاف طوفانی
heavy weather
U
هوای طوفانی
foulest
U
خلاف طوفانی
it storms
U
هوا طوفانی است
windy
U
باد خور طوفانی
we had a stormy passage
U
یک سفر طوفانی داشتیم
windiest
U
باد خور طوفانی
windier
U
باد خور طوفانی
he was overtake by a storm
U
طوفانی باودر رسید
heaving
U
رقص ناو در هوای طوفانی
inclement weather
U
هوای بسیار سرد یا طوفانی
mammatocumulus
U
ابر طوفانی کومولوس یاکومولواستراطوس
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
feeding storm
U
طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
corposant
U
گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
cataclysms
U
طوفان
hurricane
U
طوفان
deluging
U
طوفان
storming
U
طوفان
hurricanes
U
طوفان
gale
U
طوفان
gales
U
طوفان
the stom raged itself out
U
طوفان
flooding
U
طوفان
sandstorms
U
طوفان شن
deluges
U
طوفان
storms
U
طوفان
floods
U
طوفان
cataclysm
U
طوفان
deluge
U
طوفان
flooded
U
طوفان
stormed
U
طوفان
storm
U
طوفان
deluged
U
طوفان
sandstorm
U
طوفان شن
toucans
U
طوفان
toucan
U
طوفان
flood
U
طوفان
weathering
U
طوفان هوا
tornados
U
طوفان پیچنده
tornadoes
U
طوفان پیچنده
tornado
U
طوفان پیچنده
squall
U
طوفان باد
hurricanes
U
طوفان دریایی
hurricane
U
طوفان دریایی
stormproof window
U
پنجره ضد طوفان
storm smear
U
پراکندگی طوفان
cyclone
U
طوفان موسمی
cyclones
U
طوفان موسمی
hail storm
U
طوفان تگرگ
petrel
U
مرغ طوفان
rainstorms
U
طوفان باران
thunderstorms
U
طوفان تندری
rainstorm
U
طوفان باران
thunderstorm
U
طوفان تندری
magnetic strom
U
طوفان مغناطیسی
squalls
U
طوفان باد
sand storm
U
طوفان ریگ
line storm
U
طوفان مستقیم
storm lane
U
گذرگاه طوفان
mother cary's chicken
U
مرغ طوفان
adrift
دستخوش طوفان
wester
U
طوفان غربی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
the storm raved itself out
U
طوفان غریدوغریدتا فرونشست
hailstorms
U
طوفان یا رگبار تگرگ
northwester
U
طوفان شمال غربی
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
storm card
U
طوفان نمای دریایی
storm clcud
U
ابر طوفان دار
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
postdiluvian
U
بعد از طوفان نوح
hailstorm
U
طوفان یا رگبار تگرگ
procellarian
U
جنس مرغ طوفان
ship fever
U
طوفان سخت در دریای چین
snifter
U
طوفان شدید وزش سخت
fulmar
U
مرغی مانند مرغ طوفان
The massive storm has moved across Iceland.
U
این طوفان بزرگ از روی ایسلند رد شد.
mallemuck
U
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
wind shake
U
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
sferics
U
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
outride
U
دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
deluged
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluging
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluge
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
pintado
U
مرغ فرعون یکجور مرغ طوفان
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
hail
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hailing
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hails
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hailed
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
diphtheric
U
وابسته به
attributable
U
وابسته به
attendant
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
attendants
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
levitical
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
akin
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
pertinent
U
وابسته
federating
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
pertaining
U
وابسته
relative
U
وابسته
federates
U
وابسته
federated
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
germane
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
related
U
وابسته
of kin
U
وابسته
federate
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
thereof
U
وابسته به ان
riverrine
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
comprador
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
attached
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
relevant
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
subordinates
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
adjective
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
thereof=of that
U
وابسته به ان
carpal
U
وابسته به مچ
appurtenant
U
وابسته
attache
U
وابسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com