Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cymric
U
وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
majoring
U
کبیر
great-
U
کبیر
great
U
کبیر
adults
U
کبیر
adult
U
کبیر
greatest
U
کبیر
majored
U
کبیر
major
U
کبیر
houseleek
U
ابرون کبیر
to attain on's majority
U
کبیر شدن
macrocosm
U
عالم کبیر
macrocosms
U
عالم کبیر
absinthium
U
افسنتین کبیر
bennet
U
شوکران کبیر
hemlock
U
شوکران کبیر
conium
U
شوکران کبیر
green dragon
U
لوف کبیر
embassador
U
سفیر کبیر
peter the great
U
پطر کبیر
Great Britain
U
جزیرهی بریتانیای کبیر
magna carta
U
فرمان کبیر منشور بزرگ
arch
U
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arch-
U
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arches
U
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
the pacific ocean
U
اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
the pacific
U
اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
partite
U
قسمتی
triploidy
U
سه قسمتی
portions
U
قسمتی
triplex
U
سه قسمتی
portion
U
قسمتی
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
split second
U
قسمتی از ثانیه
leg
U
قسمتی از مسابقه
legs
U
قسمتی از مسابقه
spirit
U
حمیت قسمتی
spirit de corps
U
حمیت قسمتی
spirit de corps
U
روحیه قسمتی
flattest
U
قسمتی از یک عمارت
sectors
U
قسمتی ازجبهه
sector
U
قسمتی ازجبهه
tripartition
U
سه قسمتی کردن
spiriting
U
حمیت قسمتی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
esprit
U
حمیت قسمتی
double cloister
U
راهرو دو قسمتی
pate
U
سر یا قسمتی از سرانسان
esprit de corps
U
روحیه قسمتی
esprit de corps
U
حمیت قسمتی
another guess
U
قسمتی دیگر
flat
U
قسمتی از یک عمارت
plank
U
قسمتی ازبرنامه
partial
U
بخشی قسمتی
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
aliquot part charge
U
خرج چند قسمتی
helmeted
U
دارای قسمتی که مانندخودباشد
modules
U
قسمتی از سفینه فضایی
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
part
[ial]
payment of a fine
U
پرداخت قسمتی از جریمه
striking out pleading
U
حذف قسمتی از مدافعات
rebate
U
پرداخت قسمتی از بدهی
rebates
U
پرداخت قسمتی از بدهی
module
U
قسمتی از سفینه فضایی
fractions
U
کسر درصدی از قسمتی از
creasing
U
قسمتی از زمین کریکت
expansion joint
U
اتصال چند قسمتی
march unit
U
قسمتی ازستون راهپیمایی
crease
U
قسمتی از زمین کریکت
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
section charge
U
خرج چند قسمتی
ram's horn
U
قسمتی ازاستحکامات خندق
creased
U
قسمتی از زمین کریکت
creases
U
قسمتی از زمین کریکت
fraction
U
کسر درصدی از قسمتی از
lobotomy
U
برش قسمتی از مغز
lobotomies
U
برش قسمتی از مغز
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
neck
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
aliquot propelling charge
U
خرج پرتاب چند قسمتی
zaps
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
lobectomy
U
برداشتن قسمتی ازیک عضو
zapped
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zap
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
necks
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
baron
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
fractional damage
U
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
barons
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
hash mark
U
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
displacement hull
U
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
whip
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
whipped
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
pneumonectomy
U
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
freeboard
U
قسمتی از قایق که بیرون اب است
whips
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
crop
U
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
tail skid
U
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
table flap
U
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
gastrectomy
U
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
paleocene
U
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
dairy
U
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
fat bits
U
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
cropped
U
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crops
U
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
lectionary
U
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
faubourg
U
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
saddleback
U
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
dairies
U
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
judea
U
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
open ice
U
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
flushing
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushes
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
alethiology
U
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
flush
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
scraps
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
footprints
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
parish
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
scrapping
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
footprint
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
scrapped
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
scrap
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
descender
U
قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
beavers
U
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
headstock
U
قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
poke
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
bayed
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
vacuity
U
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
fermata
U
تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
warhead
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
appendix
U
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
warheads
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
entablature
U
قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
appendixes
U
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
dower
U
قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
beaver
U
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
bay
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
accessory of section
U
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
almonry
U
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
pokes
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
bays
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
slabs
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
targum
U
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
wrists
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
baying
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
main yard
U
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
slab
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
land tie
U
تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
outwork
U
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
plateform
U
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
file handing routine
U
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
footing
U
قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
daisy ham
U
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
ullage
U
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
nose piece
U
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
check point
U
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
hypotrachelion
[um]
U
[در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
burner compartment
U
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
loft
U
زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
qube
U
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com