English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydrometric U وابسته به سنجش وزن ویژه ابگونه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrometer U الت سنجش وزن ویژه مایعات
barometric U وابسته به سنجش فشار هوا
barometrical U وابسته به سنجش فشار هوا
manometric U وابسته به سنجش فشار گازیا دمه
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
idiosyncratic U وابسته به حالت ویژه
cliquish U وابسته بیک دسته ویژه
geogonostical U وابسته به خارههای ویژه زمین
idiosyncratic U وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
geogonostic U وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
preatorian U وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ritualist U ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
liquids U ابگونه
liquid U ابگونه
water U ابگونه
waters U ابگونه
watering U ابگونه
watered U ابگونه
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
liquidly U ابگونه وار
the cardinal humours U چهار ابگونه
hydrometry U ابگونه سنجی
the vitreoud humour U ابگونه شیشهای
liquefaction U ابگونه سازی
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
nedula U ابر ابگونه پاشیدنی
hydro statics U علم تعادل ابگونه ها
hydatid U کیسه ابگونه کیست هیداتیک
pressure gauge U فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
hydrodynamics U علم نیرو وجنبش ابگونه ها
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
homogenate U ابگونه یا ماده یک جنس یا یک جور شده
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
measurements U سنجش
ponderation U سنجش
measurment U سنجش
measurement U سنجش
deliberations U سنجش
ponderingly U با سنجش
ponder U سنجش
poneration U سنجش
pondered U سنجش
ponders U سنجش
assay U سنجش
deliberation U سنجش
scaling U سنجش
assays U سنجش
degress of comparison U سنجش
pondering U سنجش
measure U سنجش
evaluations U سنجش
evaluation U سنجش
assessment U سنجش
appraisal U سنجش
appraisals U سنجش
g U سنجش
scalar U سنجش
evalution U سنجش
assessments U سنجش
measuring period U مدت سنجش
market appraisal U سنجش بازار
voltage measuring U سنجش فشارالکتریکی
volumetric analysis U سنجش حجمی
measuring range U حیطه سنجش
pulmometry U سنجش گنجایش شش
measuring position U محل سنجش
measuring point U نقطه سنجش
measuring period U دوره سنجش
ponderability U سنجش پذیری
clocked U با سنجش زمان
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
measuring coil U بوبین سنجش
ratings U سنجش توان
comparisons U تطبیق سنجش
rating U سنجش توان
measuring circuit U مدار سنجش
comparison U تطبیق سنجش
measuring diaphragm U ممبران سنجش
measuring error U خطای سنجش
surveyor's chain U زنچیر سنجش
measuring frequency U فرکانس سنجش
measuring generator U مولد سنجش
measuring cable U کابل سنجش
measuring junction U محل سنجش
biometrics U زیست سنجش
measuring junction U نقطه سنجش
measuring method U اسلوب سنجش
measuring diaphragm U دیافراگم سنجش
voltage measuring U سنجش ولتاژ
graduated steel straight edge U شینه سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
measurment U سنجش اندازه
ponderable U قابل سنجش
measuring voltage U فشار سنجش
measuring unit U واحد سنجش
measuring unit U عضو سنجش
measuring transductor U ترانسدوکتور سنجش
assay U ازمایش سنجش
measuring thermocouple U عنصرحرارتی سنجش
metage U حق سنجش قپانداری
datum line U خط مبنای سنجش
accuracy to gage U دقت سنجش
frequency measurement U سنجش فرکانس
font metric U سنجش فونت
measuring current U جریان سنجش
high accuracy measurement U سنجش دقیق
depth measurement U سنجش گودی
precision measurment U سنجش دقیق
delib erator U سنجش کننده
method of measurment U روش سنجش
assays U ازمایش سنجش
measuring system U سیستم سنجش
measurable U سنجش پذیر
comparative measurement U سنجش مقایسهای
comparative measurement U سنجش قیاسی
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
measuring switch U کلید سنجش
colorimetry U سنجش رنگ
measuring relay U رله سنجش
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
measuring technique U روش سنجش
measuring range U ناحیه ی سنجش
measuring thermocouple U ترموکوپل سنجش
meter U وسیله سنجش
incommensurable U سنجش ناپذیر
measuring technique U تکنیک سنجش
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
meters U وسیله سنجش
photomrtry U سنجش شدت روشنایی
milage U سنجش برحسب میل
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
acre U برای سنجش زمین
means test U سنجش استطاعت مالی
acres U برای سنجش زمین
bel U یگان سنجش صوت
mile U مقیاس سنجش مسافت
means tests U سنجش استطاعت مالی
miles U مقیاس سنجش مسافت
calipers U پرگار برای سنجش
optical measuring system U سیستم سنجش نوری
pixing the coin U سنجش عیار سکه
mileage U سنجش برحسب میل
the estimative faculty U قوه سنجش یا براورد
aerometry U سنجش غلظت هوا
perimetry U سنجش میدان دید
tangible benefits U سودهای قابل سنجش
measuring thermocouple U زوج فلزحرارتی سنجش
barometry U سنجش فشار هوا
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
assay U عیار گرفتن سنجش
assays U عیار گرفتن سنجش
imponderability U عدم قابلیت سنجش
pulmometer U الت سنجش گنجایش شش
limit gage U وسیله سنجش تلرانس
insulation measurement U سنجش و ازمایش ایزولاسیون
coductivity cell U پیل سنجش رسانندگی
clocked input U ورودی با سنجش زمان
clocked flip flop U الاکلنگ با سنجش زمان
measure U مقایسه کردن سنجش
scruple U واحد سنجش چیزجزئی
quantifiable U قابل سنجش یا تعیین
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
harmonometer U الت سنجش هم اهنگی صداها
cohesiometer U دستگاه سنجش چسبندگی خاک
moving coil measuring mechanism U مکانیزم سنجش قاب گردان
rain gage U وسیله سنجش میزان بارندگی
sequencer U اسباب سنجش توالی وتسلسل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com