English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pedal U وابسته به رکاب پازدن
pedaled U وابسته به رکاب پازدن
pedaling U وابسته به رکاب پازدن
pedalled U وابسته به رکاب پازدن
pedalling U وابسته به رکاب پازدن
pedals U وابسته به رکاب پازدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to foot it U پازدن
foot پازدن
pumice U سنگ پازدن
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
feet U پازدن قدم زدن
pedaled U رکاب
strap U رکاب
straps U رکاب
pedals U رکاب
pedaling U رکاب
runing board U رکاب
etrier U رکاب
pedalled U رکاب
pedalling U رکاب
running bourd U رکاب
step U رکاب
climbers U رکاب
stirrup U رکاب
stirrups U رکاب
pole climber U رکاب
climber U رکاب
pedal U رکاب
stepping U رکاب
safety belts U کمربند رکاب
trouser strap U رکاب شلوار
the strap of a stirrup U بند رکاب
suspension bow U رکاب اویزان
pedalled U رکاب زدن
pedalling U رکاب زدن
safety belt U کمربند رکاب
pedaling U رکاب زدن
fifi hook U رکاب کوهنوردی
stirrup U رکاب اسب
strapped U رکاب دار
stirrups U رکاب اسب
treadle U رکاب ماشین
treadles U رکاب ماشین
pedal U رکاب زدن
pedals U رکاب زدن
straps U : بند رکاب
pedaled U رکاب زدن
strap U : بند رکاب
climbers U رکاب سیم کشی
unaccompanied U بدون ملتزمین رکاب
stirrup U رکاب سیم کشی
shifting pedal U رکاب صدا خفه کن
footstall U رکاب زین زنانه
stirrups U رکاب سیم کشی
gearwheel U چرخ رکاب دوچرخه
treadle U جاپایی رکاب ساختن
treadles U جاپایی رکاب ساختن
running board U تخته رکاب اتومبیل
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
equipage U بنه سفر ملتزمین رکاب
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
stirrup U هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
stirrups U هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
acey deucy U کوتاهتر کردن رکاب راست ازرکاب چپ
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
straps U تسمه رکاب تسمه
strap U تسمه رکاب تسمه
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
dependent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
riverrine U وابسته به
pertianing U وابسته
hanger on U وابسته
belonging U وابسته ها
sexual organs U وابسته به
appurtenant U وابسته
pyretic U وابسته به تب
levitical U وابسته به
attributable U وابسته به
attendant U وابسته
attendants U وابسته
of kin U وابسته
monitorial U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
attache U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
israelitish U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
tuitionary U وابسته به
thereof U وابسته به ان
febile U وابسته به تب
pertinent U وابسته
related U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
aquatic U وابسته به اب
attached U وابسته
syncop U وابسته به غش
pertaining U وابسته
elfin U وابسته به جن
federating U وابسته
federates U وابسته
elysian U وابسته به
diphtheric U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
germane U وابسته
interdependent U وابسته
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
akin U وابسته
cantabrigian U وابسته به
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
carpal U وابسته به مچ
federate U وابسته
federated U وابسته
commissarial U وابسته به
dependants U وابسته
subordinated U وابسته
correspondents U وابسته
relative U وابسته
subordinate U وابسته
correspondent U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
relevant U وابسته
dependant U وابسته
messianic U وابسته به
wedded U وابسته
contingent U وابسته
contingents U وابسته
acoustical U وابسته به شنوایی
totemistic U وابسته به توتم
degenerative U وابسته به انحطاط
tonsorial U وابسته به سلمانی
antichristian U وابسته به دجال
partitive U وابسته به جزء
aortal U وابسته بشاهرگ
aortic U وابسته بشاهرگ
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
time dependent U وابسته به زمان
lenten U وابسته به چله
emotive U وابسته به احساسات
leninist U وابسته به لنین
attachment U وسایل وابسته
logarithmic U وابسته به لگاریتم
affiliated company U شرکت وابسته
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
limnic U وابسته به اب شیرین
altitudinal U وابسته به اوج
limnetic U وابسته به اب شیرین
promethean U وابسته به پرومیتوس
aerological U وابسته بهواشناسی
analphabetic U وابسته به بیسوادی
provencal U وابسته بشهر
anginal U وابسته به گلودرد
toplogic U وابسته به مکانشناسی
totemic U وابسته به توتم
air attache U وابسته هوایی
adipic U وابسته به چربی
tibial U وابسته بدرشت نی
laryngitic U وابسته به نای
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com