English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
novelistic U وابسته به داستان و رمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
romance U رمان
novel U رمان
novels U رمان
romances U رمان
novelist U رمان نویس
novella U رمان کوتاه
novelists U رمان نویس
romancer U رمان نویس
The novel depicts life in prerevolutionary Russia. U این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
whodunnits U فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunits U فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunit U فیلم پلیسی رمان پلیسی
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
conte U داستان
fables U داستان
novella U داستان
anecdotage U داستان
apologue U داستان
fable U داستان
story U داستان
tales U داستان
tale U داستان
marchen U داستان
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
storytellers U داستان سرا
hero U پهلوان داستان
flashbacks U بازگوی داستان
flashback U بازگوی داستان
heroes U پهلوان داستان
short stories U داستان کوتاه
conte U داستان کوتاه
whodunnits U داستان پلیسی
fairy tales U داستان جن و پری
storybook U داستان نامه
narrator U گوینده داستان
narrators U گوینده داستان
short story داستان کوتاه
an interesting story U داستان با مزه
an iliad of woes U داستان بدبختبی
novelette U داستان کوتاه
whodunit U داستان پلیسی
novelettes U داستان کوتاه
narration U داستان داستانسرایی
episodes U داستان فرعی
episode U داستان فرعی
whodunits U داستان پلیسی
storyteller U داستان سرا
fairy tale U داستان جن و پری
in a narrative style U بسبک داستان
fictionist U داستان نویس
novel U کتاب داستان
novels U کتاب داستان
storybook U کتاب داستان
hermitically U هلوان داستان
underplot U داستان فرعی
novelet U داستان کوتاه
narrative U داستان داستانسرایی
to invent stories U داستان ساختن
to spin yarns U داستان ساختن
decameron U داستان نامه
narratives U داستان داستانسرایی
parables U داستان اخلاقی
parable U داستان اخلاقی
make-up U داستان ساختگی
catastrophe U عاقبت داستان
catastrophes U عاقبت داستان
epitasis U حداعلای داستان
fiction U داستان اختراع
fictions U داستان اختراع
fictionalize U داستان سرایی کردن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
sob story <idiom> U داستان اشک آور
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
fictionalising U داستان سرایی کردن
story U بصورت داستان در اوردن
fictionalises U داستان سرایی کردن
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
story U اشکوب داستان گفتن
ruise U شایعات داستان ساختگی
fictionalized U داستان سرایی کردن
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
fairy tale U داستان باور نکردنی
science fiction U داستان تخیلی علمی
sob story U داستان گریه اور
sob stories U داستان گریه اور
serialist U داستان نویس سریال
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
fictionalizing U داستان سرایی کردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
fairy tales U داستان باور نکردنی
fictionalizes U داستان سرایی کردن
story recall test U ازمون یاداوری داستان
invention of a false story U جعل داستان دروغی
fictionize U داستان سرایی کردن
fictionize U بصورت داستان دراوردن
donnee U موضوع داستان یا درام
personages U شخصیت بازیگران داستان
personage U شخصیت بازیگران داستان
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
novelize U بشکل داستان در اوردن
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
the story is probale U این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
name part U بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
romanticises U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
narrate U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrated U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrating U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
Once upon a time . U یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
romanticising U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com