English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
psychedelic U وابسته به داروهای توهم زا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hallucinogenic drugs U داروهای توهم زا
psychedelic U وابسته به توهم زایی
analgesics U داروهای دردزا
tisane U داروهای خیسانده
tisane U داروهای جوشانده
analgetics U داروهای دردزا
psychic energizer U داروهای محرک
narcotics U داروهای مخدر
energetics U داروهای محرک
tricyclic drugs U داروهای سه حلقهای
depressant drugs U داروهای کندساز
antianxiety drugs U داروهای ضد اضطراب
toxicology U مبحث داروهای سمی
emmenagogue U داروهای ازدیاد قاعدگی
psychedelic drugs U داروهای روان پریشی زا
psychotomimetics U داروهای روان پریشی زا
ataractic drugs U داروهای ارام بخش
hypnotic drugs U داروهای خواب اور
hypnotics U داروهای خواب اور
neuroleptics U داروهای ارام بخش
analeptics U داروهای محرک اعصاب
internist U متخصص داروهای درونی
psychotropic drugs U داروهای روان گردان
anaphrodisia U داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
doping U نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
they rate as tonic drugs U انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
Babies should be classified as antidepressants. U نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
hallucinations U توهم
misgiving U توهم
misgivings U توهم
hallucination U توهم
psychedelic U توهم زا
disenchantment U رفع توهم
psychedelic U داروی توهم زا
hypnopompic hallucination U توهم پس خواب
apparition U توهم دیداری
microptic hallucination U توهم خردبینی
apparitions U توهم دیداری
chromatism U توهم رنگ
kinesthetic hallucination U توهم جنبشی
photism U توهم نوری
photoma U توهم دیداری
somatic hallucination U توهم تنی
visual hallucination U توهم دیداری
affective hallucination U توهم هیجانی
lilliputian hallucination U توهم خردبینی
gustatory hallucination U توهم چشایی
acoasm U توهم شنیداری
acouasm U توهم شنیداری
hallucinosis U توهم زدگی
acousma U توهم شنیداری
olfactory hallucination U توهم بویایی
auditory hallucination U توهم شنیداری
haptic hallucination U توهم بساوشی
paracusis imaginaria U توهم شنیداری
tactile hallucination U توهم بساوشی
pseudohallucination U توهم کاذب
parageusia U توهم چشایی
money illusion U توهم پولی
rhatany U ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
hypnagogic hallucination U توهم پیش خواب
tu quoque U توهم بیا بمیدان
macroptic hallucination U توهم درشت بینی
fantastically U بطور فانتزی توهم
acute hallucinosis U توهم زدگی حاد
formication U توهم لمس حشره
zoopsia U توهم حیوان بینی
fantasticality U دمدمی مزاجی توهم
alcoholic hallucinosis U توهم زدگی الکلی
invagination U توهم گیرکردگی توی خود برگشتگی
hallucinosis U حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
computer animation U ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
LSD U لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
messianic U وابسته به
of kin U وابسته
diphtheric U وابسته به
adjective U وابسته
interdependent U وابسته
attendants U وابسته
germane U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
elysian U وابسته به
appurtenant U وابسته
carpal U وابسته به مچ
febile U وابسته به تب
tuitionary U وابسته به
attendant U وابسته
pertianing U وابسته
adjectives U وابسته
akin U وابسته
pertaining U وابسته
relative U وابسته
thereof U وابسته به ان
wedded U وابسته
belonging U وابسته ها
pertinent U وابسته
related U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
levitical U وابسته به
federating U وابسته
federates U وابسته
hanger on U وابسته
dependent U وابسته
elfin U وابسته به جن
affiliate U وابسته
monitorial U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
federate U وابسته
federated U وابسته
israelitish U وابسته به
attached U وابسته
subordinates U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
subordinated U وابسته
cantabrigian U وابسته به
correspondent U وابسته
cephalic U وابسته به سر
dependants U وابسته
dependant U وابسته
subordinate U وابسته
subordinating U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
attache U وابسته
syncop U وابسته به غش
congenerous U وابسته
correspondents U وابسته
commissarial U وابسته به
riverrine U وابسته به
contingent U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
contingents U وابسته
comprador U وابسته
sexual organs U وابسته به
relevant U وابسته
attributable U وابسته به
commercial attache U وابسته تجارتی
horatian U وابسته به هوراس
hunnish U وابسته به هونها
paralytics U وابسته به فلج
humnanist U وابسته به بشردوستی
hypochondriacal U وابسته به تهیگاه
clitoral U وابسته به چوچوله
paralytic U وابسته به فلج
hyperbolic U وابسته به هذلولی
hygroscopic U وابسته به نم نما
clitoric U وابسته به چوچوله
generic U وابسته به تیره
clerkly U وابسته به کشیش
commercial attache U وابسته بازرگانی
terpsichorean U وابسته به رقص
chlorotic U وابسته به یرقان
chaldaic U وابسته بکلده
hydrological U وابسته به خواص اب
hydrologic U وابسته به اب شناسی
iatric U وابسته به پزشکی
icarian U وابسته به ایکاروس
interoceptive U وابسته به احشاء
connubial U وابسته به زناشویی
buccal U وابسته به گونه
balsamic U وابسته به بلسان
bacterial U وابسته به باکتری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com