English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apiaceae U خانواده چتریان
cetaceous U وابسته به خانواده بال
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
salicaceous U وابسته به خانواده بید
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
fagaceous U وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
cetacean U وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
wife U خانواده
household U خانواده
households U خانواده
gens U خانواده
ilk U خانواده
menage U خانواده
families U خانواده
clan U خانواده
clans U خانواده
family U خانواده
ecomania U بیزاری از خانواده
to maintain one's family U خانواده خود را
extended family U خانواده گسترده
crustaceans U خانواده خرچنگ
broken home U خانواده گسیخته
sheikh U رئیس خانواده
sheikhs U رئیس خانواده
family budget U بودجه خانواده
sheiks U رئیس خانواده
broken homes U خانواده گسیخته
horseflesh U خانواده اسب
family law U حقوق خانواده
penates U خدایان خانواده
cruciferae U خانواده چلیپاییان
crustacea U خانواده خرچنگ
crustaceous U خانواده خرچنگ
paterfamilias U سالار خانواده
patronymic family U خانواده پدرنامی
paterfamilias U بزرگ خانواده
culex U خانواده پشه
culicidae U خانواده پشه
patriarchate U ریاست خانواده
mustelidea U خانواده سمور
family expenditure U هزینه خانواده
motorola 000 family U خانواده موتورولا
nuclear families U خانواده هستهای
subfamily U خانواده فرعی
goodman U بزرگ خانواده
nuclear family U خانواده هستهای
patriarch U رئیس خانواده
home visit U بازدید خانواده
sheik U رئیس خانواده
patriarchs U رئیس خانواده
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
gas family U خانواده گاز
matronymic family U خانواده مادرنامی
strips U موسس خانواده
the girls U دخترهای یک خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
matriarch U رئیسه خانواده
matriarchs U رئیسه خانواده
royalty U از خانواده سلطنتی
family structure U ساخت خانواده
family therapy U خانواده درمانی
royalties U از خانواده سلطنتی
member of a family U عضو خانواده
familial U مربوط به خانواده
font family U خانواده فونت
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
turnicidae U خانواده بلدرچین
accipitres U خانواده لاشخوران
clansman U عضو خانواده
arachnida U خانواده کارتنه
clannishness U خانواده پرستی
batrachia U خانواده غوکان
citrus U خانواده مرکبات
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
family planning U تنظیم خانواده
nation U خانواده طایفه
circuit family U خانواده مداری
zinnia U خانواده گل اهاری
actinide series U خانواده اکتینیدها
nations U خانواده طایفه
consanguine family U خانواده هم خون
conjugal family U خانواده زن و شوهری
computer family U خانواده کامپیوتر
turnix U خانواده بلدرچین
family doctor U پزشک خانواده
family doctors U پزشک خانواده
type font U خانواده حروف
crustacean U خانواده خرچنگ
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
family men U مرد خانواده - دوست
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
acalephe U خانواده گزنه دریایی
acarina U خانواده کرم جرب
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
mangroves U خانواده شاه پسند
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
mangrove U خانواده شاه پسند
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
family man U مرد خانواده - دوست
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
family size U تعداد افراد خانواده
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
viverrine U خانواده گربه زباد
family planning U برنامه ریزی خانواده
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
pteridophyte U گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
styloipodium U ته خامه گیاهان خانواده هویج
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
pteridophyta U گیاهان اوندی خانواده سرخس
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
sequoia U سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
ferula U خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
paulownia U جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
pocket borough U حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
rushing U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
he is a shame to his family U ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
rush U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
one of the most respected families U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
He did it for the sake of his family . U محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
rushed U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rhythm method U روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
geometrid U خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
There seems to be a jinx on that family. U به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
Main Street [American English] U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com