Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
canine
U
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clannishly
U
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
apiaceous
U
وابسته به خانواده چتریان
salicaceous
U
وابسته به خانواده بید
cetaceous
U
وابسته به خانواده بال
urticaceous
U
وابسته به خانواده گزنه
napoleonic
U
وابسته به خانواده ناپلئون
convolvulaceous
U
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
leguminous
U
وابسته به خانواده پروانه اسایان
gadoid
U
وابسته به خانواده ماهی روغن
santalaceous
U
وابسته به تیره یا خانواده صندل
crocodilian
U
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
fagaceous
U
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
petaline
U
وابسته به برگ گل مانند گلبرگ
cetacean
U
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
testudinal
U
وابسته به جنس لاک پشت مانند
constellatory
U
وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate
U
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
U
فسیل مانند سنگواره مانند
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
priestly
U
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
families
U
خانواده
family
U
خانواده
clans
U
خانواده
gens
U
خانواده
menage
U
خانواده
wife
U
خانواده
clan
U
خانواده
household
U
خانواده
ilk
U
خانواده
households
U
خانواده
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
goodman
U
بزرگ خانواده
arachnida
U
خانواده کارتنه
apiaceae
U
خانواده چتریان
home visit
U
بازدید خانواده
gas family
U
خانواده گاز
batrachia
U
خانواده غوکان
member of a family
U
عضو خانواده
circuit family
U
خانواده مداری
citrus
U
خانواده مرکبات
nations
U
خانواده طایفه
sheikh
U
رئیس خانواده
sheikhs
U
رئیس خانواده
extended family
U
خانواده گسترده
matronymic family
U
خانواده مادرنامی
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
motorola 000 family
U
خانواده موتورولا
mustelidea
U
خانواده سمور
family planning
U
تنظیم خانواده
lanthanide series
U
خانواده لانتانیدها
bring home the bacon
<idiom>
U
نانآور خانواده
matriarchs
U
رئیسه خانواده
matriarch
U
رئیسه خانواده
accipitres
U
خانواده لاشخوران
actinide series
U
خانواده اکتینیدها
sheiks
U
رئیس خانواده
paterfamilias
U
سالار خانواده
nation
U
خانواده طایفه
subfamily
U
خانواده فرعی
patriarchs
U
رئیس خانواده
turnicidae
U
خانواده بلدرچین
turnix
U
خانواده بلدرچین
type font
U
خانواده حروف
font family
U
خانواده فونت
consanguine family
U
خانواده هم خون
strips
U
موسس خانواده
conjugal family
U
خانواده زن و شوهری
computer family
U
خانواده کامپیوتر
ecomania
U
بیزاری از خانواده
crustaceans
U
خانواده خرچنگ
patriarch
U
رئیس خانواده
schizogenic family
U
خانواده اسکیزوفرنی زا
culicidae
U
خانواده پشه
culex
U
خانواده پشه
broken homes
U
خانواده گسیخته
broken home
U
خانواده گسیخته
the girls
U
دخترهای یک خانواده
horseflesh
U
خانواده اسب
sheik
U
رئیس خانواده
to maintain one's family
U
خانواده خود را
crustaceous
U
خانواده خرچنگ
nuclear families
U
خانواده هستهای
crustacea
U
خانواده خرچنگ
cruciferae
U
خانواده چلیپاییان
nuclear family
U
خانواده هستهای
crustacean
U
خانواده خرچنگ
patriarchate
U
ریاست خانواده
family doctors
U
پزشک خانواده
zinnia
U
خانواده گل اهاری
family budget
U
بودجه خانواده
family expenditure
U
هزینه خانواده
family law
U
حقوق خانواده
family of computers
U
خانواده کامپیوترها
family structure
U
ساخت خانواده
family therapy
U
خانواده درمانی
clansman
U
عضو خانواده
clannishness
U
خانواده پرستی
family doctor
U
پزشک خانواده
royalties
U
از خانواده سلطنتی
familial
U
مربوط به خانواده
patronymic family
U
خانواده پدرنامی
penates
U
خدایان خانواده
royalty
U
از خانواده سلطنتی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
wear the pants in a family
<idiom>
U
رئیس خانواده بودن
to return to the fold
[family]
U
به خانواده خود برگشتن
family men
U
مرد خانواده - دوست
viverrine
U
خانواده گربه زباد
ganoidei
U
خانواده سگ ماهی مینافلسان
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
family man
U
مرد خانواده - دوست
lobelia
U
خانواده گیاهان لوبلیا
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
patriarch
U
رئیس خانواده یا طایفه
mangroves
U
خانواده شاه پسند
acalephe
U
خانواده گزنه دریایی
acarina
U
خانواده کرم جرب
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
saltbush
U
خانواده گیاهان قازایاغی
He left his family in Europe .
U
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
lady bird
U
سوسک خانواده Coccinellidae
lady beetle
U
سوسک خانواده Coccinellidae
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
patriarchs
U
رئیس خانواده یا طایفه
mangrove
U
خانواده شاه پسند
cycas
U
گیاه از خانواده سیکاس
family planning programs
U
برنامههای تنظیم خانواده
family size
U
تعداد افراد خانواده
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family
U
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
cimex
U
سرخک خانواده ساس وسرخک
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
styloipodium
U
ته خامه گیاهان خانواده هویج
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
koalas
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
U
مادر بزرگمان مرد خانواده است
ferula
U
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
maccabees
U
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
sequoia
U
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
albatross
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
He did it for the sake of his family .
U
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
rushing
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rush
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatrosses
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
he is a shame to his family
U
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
paulownia
U
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
one of the most respected families
U
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
rhythm method
U
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling
U
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
There seems to be a jinx on that family.
U
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
geometrid
U
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com