Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cetaceous
U
وابسته به خانواده بال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
canine
U
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
apiaceous
U
وابسته به خانواده چتریان
cetacean
U
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
convolvulaceous
U
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
crocodilian
U
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
fagaceous
U
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
gadoid
U
وابسته به خانواده ماهی روغن
leguminous
U
وابسته به خانواده پروانه اسایان
napoleonic
U
وابسته به خانواده ناپلئون
salicaceous
U
وابسته به خانواده بید
santalaceous
U
وابسته به تیره یا خانواده صندل
urticaceous
U
وابسته به خانواده گزنه
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
Other Matches
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
household
U
خانواده
wife
U
خانواده
menage
U
خانواده
gens
U
خانواده
ilk
U
خانواده
households
U
خانواده
families
U
خانواده
clan
U
خانواده
clans
U
خانواده
family
U
خانواده
crustacea
U
خانواده خرچنگ
crustaceous
U
خانواده خرچنگ
family budget
U
بودجه خانواده
extended family
U
خانواده گسترده
family law
U
حقوق خانواده
cruciferae
U
خانواده چلیپاییان
the girls
U
دخترهای یک خانواده
family of computers
U
خانواده کامپیوترها
paterfamilias
U
سالار خانواده
sheiks
U
رئیس خانواده
to maintain one's family
U
خانواده خود را
sheikh
U
رئیس خانواده
ecomania
U
بیزاری از خانواده
family expenditure
U
هزینه خانواده
culicidae
U
خانواده پشه
sheikhs
U
رئیس خانواده
culex
U
خانواده پشه
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
turnicidae
U
خانواده بلدرچین
matriarch
U
رئیسه خانواده
matriarchs
U
رئیسه خانواده
nuclear family
U
خانواده هستهای
nuclear families
U
خانواده هستهای
matronymic family
U
خانواده مادرنامی
member of a family
U
عضو خانواده
royalties
U
از خانواده سلطنتی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
motorola 000 family
U
خانواده موتورولا
crustaceans
U
خانواده خرچنگ
broken homes
U
خانواده گسیخته
broken home
U
خانواده گسیخته
horseflesh
U
خانواده اسب
patriarchate
U
ریاست خانواده
patronymic family
U
خانواده پدرنامی
lanthanide series
U
خانواده لانتانیدها
family structure
U
ساخت خانواده
family therapy
U
خانواده درمانی
familial
U
مربوط به خانواده
font family
U
خانواده فونت
sheik
U
رئیس خانواده
gas family
U
خانواده گاز
subfamily
U
خانواده فرعی
goodman
U
بزرگ خانواده
home visit
U
بازدید خانواده
mustelidea
U
خانواده سمور
strips
U
موسس خانواده
patriarchs
U
رئیس خانواده
schizogenic family
U
خانواده اسکیزوفرنی زا
patriarch
U
رئیس خانواده
penates
U
خدایان خانواده
nation
U
خانواده طایفه
citrus
U
خانواده مرکبات
family planning
U
تنظیم خانواده
circuit family
U
خانواده مداری
arachnida
U
خانواده کارتنه
zinnia
U
خانواده گل اهاری
accipitres
U
خانواده لاشخوران
family doctor
U
پزشک خانواده
family doctors
U
پزشک خانواده
crustacean
U
خانواده خرچنگ
batrachia
U
خانواده غوکان
actinide series
U
خانواده اکتینیدها
bring home the bacon
<idiom>
U
نانآور خانواده
nations
U
خانواده طایفه
clannishness
U
خانواده پرستی
computer family
U
خانواده کامپیوتر
type font
U
خانواده حروف
conjugal family
U
خانواده زن و شوهری
consanguine family
U
خانواده هم خون
turnix
U
خانواده بلدرچین
clansman
U
عضو خانواده
apiaceae
U
خانواده چتریان
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
acalephe
U
خانواده گزنه دریایی
ganoidei
U
خانواده سگ ماهی مینافلسان
family men
U
مرد خانواده - دوست
family man
U
مرد خانواده - دوست
mangroves
U
خانواده شاه پسند
acarina
U
خانواده کرم جرب
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
He left his family in Europe .
U
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarch
U
رئیس خانواده یا طایفه
lady beetle
U
سوسک خانواده Coccinellidae
lady bird
U
سوسک خانواده Coccinellidae
patriarchs
U
رئیس خانواده یا طایفه
mangrove
U
خانواده شاه پسند
wear the pants in a family
<idiom>
U
رئیس خانواده بودن
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
viverrine
U
خانواده گربه زباد
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
saltbush
U
خانواده گیاهان قازایاغی
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
cycas
U
گیاه از خانواده سیکاس
to return to the fold
[family]
U
به خانواده خود برگشتن
family planning programs
U
برنامههای تنظیم خانواده
family size
U
تعداد افراد خانواده
lobelia
U
خانواده گیاهان لوبلیا
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
cimex
U
سرخک خانواده ساس وسرخک
to provide for one's family
U
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
styloipodium
U
ته خامه گیاهان خانواده هویج
clannishly
U
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
maccabees
U
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
U
مادر بزرگمان مرد خانواده است
ferula
U
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
sequoia
U
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
koalas
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
albatrosses
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushing
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia
U
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
one of the most respected families
U
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
albatross
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushed
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
He did it for the sake of his family .
U
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
he is a shame to his family
U
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
rush
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
geometrid
U
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
rhythm method
U
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
There seems to be a jinx on that family.
U
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling
U
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Main Street
[American English]
U
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
homestay
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
transistor
U
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistors
U
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
casework
U
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
tiny model
U
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
ttl
U
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com