Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Tories
U
وابسته به حزب محافظه کار
Tory
U
وابسته به حزب محافظه کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conservatives
U
محافظه کار
conservatives
U
محافظه کارانه
standpat
U
محافظه کار
conservatism
U
محافظه کاری
conservative
U
محافظه کارانه
conservatism
U
محافظه گرائی
stick in the mud
U
محافظه کار
stick-in-the-mud
U
محافظه کار
stick-in-the-muds
U
محافظه کار
Tories
U
محافظه کار
Tory
U
محافظه کار
conservative
U
محافظه کار
low key
<adj.>
U
محافظه کارانه
old line
U
محافظه کار
hunkerism
U
محافظه کاری
toryism
U
محافظه کاری
unprogressive
U
محافظه کار
conservativeness
U
محافظه کاری
stuffy
U
محافظه کار
guardedly
U
از روی محافظه کاری
ultraconservative
U
بیش از حد محافظه کار
sit on a lead
U
بازی محافظه کارانه
old guard
U
محافظه کار سیاسی
Conservative Party
U
حزب محافظه کار
conservative estimate
U
براورد محافظه کارانه
conservatively
U
از روی محافظه کاری
protect a lead
U
بازی محافظه کارانه
sit on the ball
U
بازی محافظه کارانه
low key posture
U
رویه محافظه کارانه
conservatism
U
سیاست محافظه کاری
Tory
U
عضو حزب محافظه کارانگلیس
Tories
U
عضو حزب محافظه کارانگلیس
nervous nellie
U
ادم محافظه کار و بی خاصیت
old fashioned
U
کهنه پرست محافظه کار
exoskeleton
U
پوشش محافظه خارجی حیوان
toryism
U
اصول وعقاید حزب محافظه کار
mossyback
U
ادم کهنه پرست یا محافظه کار
mossback
U
ادم کهنه پرست یا محافظه کار
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
lowboy
U
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
coaxes
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxing
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
co axial cable
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coax
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
conservatism
U
عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
wedded
U
وابسته
attached
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
dependent
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
thereof
U
وابسته به ان
monitorial
U
وابسته به
subordinate
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
sexual organs
U
وابسته به
elysian
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
aquatic
U
وابسته به اب
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
pertinent
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
relative
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
thereof=of that
U
وابسته به ان
levitical
U
وابسته به
comprador
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
of kin
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
germane
U
وابسته
akin
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
pertaining
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
adjectives
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
federating
U
وابسته
federates
U
وابسته
relevant
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
federate
U
وابسته
federated
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
attache
U
وابسته
adjective
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
tuitionary
U
وابسته به
cephalic
U
وابسته به سر
subordinating
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
belonging
U
وابسته ها
interdependent
U
وابسته
solar
U
وابسته بخورشید
satellitory
U
وابسته به اقمارسیارات
photographic
U
وابسته به عکاسی
aortic
U
وابسته بشاهرگ
auricular
U
وابسته بشنوایی
pharisaic
U
وابسته به فریسی
petiolar
U
وابسته به برگدم
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
anginal
U
وابسته به گلودرد
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
petrologic
U
وابسته به سنگ
antichristian
U
وابسته به دجال
aortal
U
وابسته بشاهرگ
avian
U
وابسته به مرغان
rectal
U
وابسته به مقعد
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
army attache
U
وابسته نظامی
rectorial
U
وابسته به rector
rhinal
U
وابسته به بینی
peruvian
U
وابسته به پرو
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
photic
U
وابسته به تولیدنور
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
army attache
U
وابسته زمینی
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
eleemosinary
U
وابسته به صدقه
associated company
U
شرکت وابسته
auditive
U
وابسته به شنوایی
bacchanal
U
وابسته به باکوس
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
porcine
U
وابسته بخوک
attache
U
وابسته نظامی
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
provencal
U
وابسته بشهر
structural
U
وابسته به بنا
naval
U
وابسته به کشتی
preemptive
U
وابسته به پیشدستی
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
maritime
U
وابسته بدریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
structural
U
وابسته به ساختمان
connubial
U
وابسته به زناشویی
psychologic
U
وابسته به روانشناسی
materialistic
U
وابسته به مادیات
paralytic
U
وابسته به فلج
paralytics
U
وابسته به فلج
predial or prae
U
وابسته به زمین
potamic
U
وابسته به رودها
generic
U
وابسته به تیره
prefectoral
U
وابسته به اداری
prefectorial
U
وابسته به اداری
press attache
U
وابسته مطبوعاتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com