English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydro kinetic U وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
succussion U لرزش مایعات
hosghead U پیمانه مایعات
viscosity U چسبندگی مایعات
emissions U دفع مایعات
equilibrium U حد تعادل مایعات
emission U دفع مایعات
hydrostatics U علم تعادل مایعات
buttery U [انبار غذا و مایعات]
rundlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
wet tank U تانکر حمل مایعات
hydraulics U هیدرولیک مکانیک مایعات
runlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
hydrokinetics U علم جنبش مایعات
aeration U هوا دادن به مایعات
agitators U اسباب بهم زدن مایعات
pneumercator U شاغول سنجش ارتفاع مایعات
wet cooper U سازنده چلیک برای مایعات
agitator U اسباب بهم زدن مایعات
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
fluid ounces U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounce U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
turbulator U اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
hydrometer U الت سنجش وزن ویژه مایعات
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
liquid measure U مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
fluor U مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
fluid dram U واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
back pressure valve U سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
viscosity valve U شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
dynamic U وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamically U وابسته به نیروی محرکه جنباننده
hydraulic U وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
locomotives U حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotive U حرکت دهنده نیروی محرکه
hydraulic ram U تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
succussatory U وابسته به تکان حرکت کننده باصعوبت
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
propulsion U نیروی محرکه
hydro U نیروی محرکه اب
motivational factors U عوامل محرکه
motor drive U محرکه موتوری
propellent U نیروی محرکه
firepower U نیروی محرکه
propellants U نیروی محرکه
propellant U نیروی محرکه
splenius U عضله محرکه
drive U محرکه گیربکس
gasoline driven U محرکه بنزینی
impulse charge U خرج محرکه
electric drive U محرکه الکتریکی
driving pulley U قرقره محرکه
drive shaft U محور محرکه
driving power U قدرت محرکه
group drive U محرکه گروهی
variable speed drive U محرکه پلهای
lineshaft drive U محرکه انتقال
driving force U نیروی محرکه
driving clutch U کلاج محرکه
drive shafts U محور محرکه
drives U محرکه گیربکس
magneto e.m.f. U نیروی محرکه مغناطیسی
d.c. drive U محرکه جریان دائم
final drive U محرکه محور عقب
magnetomotive force U نیروی محرکه مغناطیسی
main drive motor U موتور محرکه اصلی
dynamic pressure U فشار محرکه درونی
impulse charge U نیروی محرکه اولیه
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی
back voltage U نیروی ضد محرکه الکتریکی
rear axle drive U محرکه چرخ عقب
cone pulley drive U محرکه صفحه پلهای
powerhouse U مرکز قوه محرکه
powerhouses U مرکز قوه محرکه
power plant U محرکه وسیله نقلیه
power plants U محرکه وسیله نقلیه
diesel driven generation set U دستگاه محرکه دیزلی
induced e.m.f. U نیروی محرکه القائی
dynamoelectric U دارای نیروی محرکه برقی
abasia U عدم همکاری عضلات محرکه
volt U واحد نیروی محرکه برقی
hydropower U قوه محرکه مولد برق
ship influence U عامل محرکه عبور کشتی
volts U واحد نیروی محرکه برقی
power plant U کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants U کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
volts U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
stabile U بدون حرکت بی حرکت
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
relevant U وابسته
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
monitorial U وابسته به
interdependent U وابسته
dependent U وابسته
cephalic U وابسته به سر
attendants U وابسته
hanger on U وابسته
federate U وابسته
attached U وابسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com