Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
demiurgeous
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
demiurgic
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
creator the world
U
جهان افرین
demiurge
U
جهان افرین
world creating
U
جهان افرین
oecumenical
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
ecumenic
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
supemundane
U
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
cosmopolitan
U
وابسته به همه جهان بین المللی
second world
U
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
atlases
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
hurrary
U
افرین
well done
U
افرین
huzza
U
افرین
acclamation
U
افرین
huzzah
U
افرین
bravo
U
افرین
acclaims
U
افرین گفتن
hurray
U
افرین مرحبا
applauding
U
افرین گفتن
applaud
U
افرین گفتن
hurrah
U
مرحبا افرین
acclaim
U
افرین گفتن
applauds
U
افرین گفتن
acclaiming
U
افرین گفتن
acclaimed
U
افرین گفتن
applauded
U
افرین گفتن
catastrophic
U
فاجعه افرین
acclamable
U
شایان افرین
accaimer
U
افرین کننده
taste maker
U
سلیقه افرین
cheered
U
فریادوهلهله افرین هورا
plaudit
U
صدای افرین تمجید
cheers
U
فریادوهلهله افرین هورا
omnific
U
همه چیز افرین
insightful learning
U
یادگیری بینش افرین
cheer
U
فریادوهلهله افرین هورا
problem behavior
U
رفتار مشکل افرین
salvoes of applause
U
فریادهای افرین ازچند سو
problem child
U
کودک مشکل افرین
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
macrocosm
U
جهان
macrocosms
U
جهان
universe
U
جهان
world
U
جهان
worlds
U
جهان
vale
U
جهان
vales
U
جهان
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
infinite universe
U
جهان نامتناهی
panorama
U
جهان نما
worldly-wise
U
جهان دیده
microcosm
U
جهان کوچک
panoramas
U
جهان نما
microcosms
U
جهان کوچک
inanimate nature
U
جهان جمادات
microcosms
U
جهان کهین
infinite universe
U
جهان باز
creator of the world
U
جهان آفرین
worldly wise
U
جهان دیده
cosmorama
U
جهان نما
the future
U
جهان اینده
the whole world
U
سراسر جهان
the vanity of the world
U
پوچی جهان
the old world
U
جهان کهنه
the next world
U
جهان اینده
the lower world
U
جهان پایین
the lower regions
U
جهان مردگان
the invisible world
U
جهان ناپدید
microcosm
U
جهان کهین
worldview
U
جهان بینی
this world of ours
U
این جهان ما
closed universe
U
جهان بسته
closed universe
U
جهان متناهی
finite universe
U
جهان بسته
finite universe
U
جهان متناهی
cosmography
U
شرح جهان
the invisible
U
جهان ناپدید
screenland
U
جهان سینما
animal kingdom
U
جهان جانوران
world test
U
ازمون جهان
world power
U
جهان نیرو
orrery
U
جهان نما
weltanschauung
U
جهان بینی
open universe
U
جهان باز
expansion of universe
U
انبساط جهان
internationalist
U
جهان گرا
free world
U
جهان ازاد
peregrinator
U
جهان گرد
animals kingdom
U
جهان جانوران
first world
U
جهان اول
filmdom
U
جهان سینما
Christendom
U
جهان مسیحیت
christenings
U
جهان مسیحیت
outworld
U
جهان بیرونی
faerie
U
جهان پریان
world view
U
جهان بینی
here below
U
دراین جهان
universe
U
جهان کیهان
Third World
U
جهان سوم
nether world
U
جهان پایین
nether world
U
این جهان
earthling
U
ساکن جهان
mineral kingdom
U
جهان جمادات
worldwide
U
در سرتاسر جهان
all over the world
U
در سراسر جهان
nether world
U
جهان اینده
all the world over
U
در سراسر جهان
underworld
U
زیرین جهان
universe of system
U
جهان سیستم
aboral
U
دورترین نقطه از جهان
georama
U
جهان نمای پوک
mundane affairs
U
کارهای این جهان
demimonde
U
جهان زنان هرجایی
the back of beyond
U
دورترین گوشه جهان
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
outward things
U
جهان برونی یا فاهر
peregrination
U
جهان گردی دربدری
peregrinations
U
جهان گردی دربدری
oscillating universe
U
جهان نوسان کننده
vale
U
زمین جهان خاکی
superempirical
U
خارج از جهان مادی
superlunar
U
بیرون ازاین جهان
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
superlunary
U
بیرون از این جهان
supramundane
U
مافوق این جهان
vales
U
زمین جهان خاکی
extramundane
U
بیرون از جهان یادنیا
planisphere
U
جهان نمای مسطح
the church militant
U
قاطبه مسیحیان جهان
the art of the Ancient world
U
هنر جهان باستان
atlases
U
کتاب نقشهء جهان
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
atlas
U
کتاب نقشهء جهان
theseven wonders of the world
U
عجایب هفتگانه جهان
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
in ancient times
U
در اوقات جهان باستانی
ultramundane
U
ماورا جهان ماوراگیتی
all over the world
U
در همه جای جهان
to be born
U
چشم به جهان گشودن
the world and its fullness
U
جهان وهرچه دراوهست
the world is transitory
U
جهان ناپایدار است
under the sun
U
در جهان در زیر افتاب
world wide
U
مشهور جهان متداول درهمه جا
vegetable kingdom
U
جهان گیاهان مولود نباتی
transcendentalism
U
فلسفه خارج جهان مادی
premundane
U
پیش ازافرینش جهان بوده
antemundane
U
مربوط به پیش از افرینش جهان
sinusoidal projection
U
نقشه جهان نمای مسطح
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
oecumenical
U
جامع مشهوردر سراسر جهان
he passed hence
U
ازاین جهان رخت بربست
he passed hence
U
این جهان را بدرود گفت
planisphere
U
جهان نمای سطح نما
third world economies
U
اقتصاد کشورهای جهان سوم
to know what's what
U
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
the whole world
U
همه دنیا تمامی جهان
in a battle for world domination
U
مبارزه برای سلطه جهان
the lower world
U
جهان مردگان عالم اسوات
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
the pilgrimage of life
U
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
time flies
<proverb>
U
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apples
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
candidates' tournament
U
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
candidates' matches
U
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
rhadamanthus
U
نام یکی از داوران جهان پایین
mundane era
U
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
topsy-turvy world
[upside-down world]
U
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
eustatic
U
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
utopian
U
تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
globetrotters
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotter
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
atomism
U
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com