English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sociological U وابسته به جامعه شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
sociology U جامعه شناسی
social science U جامعه شناسی
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hydrologic U وابسته به اب شناسی
conchological U وابسته بصدف شناسی
histologic U وابسته به بافت شناسی
ornithologic U وابسته به پرنده شناسی
orological U وابسته بکوه شناسی
ornithological U وابسته به پرنده شناسی
botanical U وابسته به گیاه شناسی
orographic U وابسته به کوه شناسی
lithologic U وابسته به سنگ شناسی
oncologic U وابسته به غده شناسی
histological U وابسته به بافت شناسی
ontogenetic U وابسته به رشد شناسی
archeological U وابسته به باستان شناسی
herpetological U وابسته بخزنده شناسی
archaeological U وابسته به باستان شناسی
kinematical U وابسته به جنبش شناسی
ontological U وابسته به هستی شناسی
phenomenological U وابسته به پدیده شناسی
paleontological U وابسته به دیرین شناسی
teleologic U وابسته به پایان شناسی
craniological U وابسته به جمجمه شناسی
immunologic U وابسته به ایمنی شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
linguistic U وابسته به زبان شناسی
ichthyological U وابسته به ماهی شناسی
pathologic U وابسته به اسیب شناسی
linguistically U وابسته به زبان شناسی
geological U وابسته به زمین شناسی
sociologic U وابسته به انسگان شناسی
odontological U وابسته بدندان شناسی
hypnological U وابسته به خواب شناسی
petrologic U وابسته به سنگ شناسی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
volcanologic U وابسته به اتشفشان شناسی
toxicologic U وابسته به زهر شناسی
toxicol gical U وابسته به زهر شناسی
numismatic U وابسته به سکه شناسی
osteologic U وابسته به استخوان شناسی
sociologic U وابسته بجامعه شناسی انسگانی
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
bionic U وابسته به زیست سازه شناسی
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
phytopathologic U وابسته به اسیب شناسی گیاهان
hymnologic U وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
physiognomic U وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
physiognomonic U تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
astrologic U وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
biologic U وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
philogical U وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
phonological U وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
ophthalmological U وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
community U جامعه
ecological community U جامعه
communities U جامعه
universe U جامعه
polities U جامعه
polity U جامعه
societies U جامعه
socio- U جامعه
society U جامعه
the body politic U جامعه
society U جامعه اجتماع
parameters U اماره جامعه
mass society U جامعه انبوهیده
preliterate society U جامعه نانویسا
sociologist U جامعه شناس
transitory society U جامعه انتقالی
sociogenic U جامعه زاد
eruropean community U جامعه اروپایی
sociocentrism U جامعه- محوری
affluent society U جامعه مرفه
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
sociable U جامعه پذیر
sociality U جامعه جویی
inert society U جامعه بیهوده
league of nations U جامعه ملل
closed society U جامعه بسته
nonliterate society U جامعه نانویسا
parameter U اماره جامعه
sociometry U جامعه سنجی
sociopath U جامعه ستیز
socialists U جامعه گرای
socialist U جامعه گرای
socialism U جامعه گرایی
societies U جامعه اجتماع
statistical universe U جامعه اماری
stimulus population U جامعه محرکها
dissocialization U جامعه گسلی
antisocial U جامعه ستیز
social desirability U جامعه پسندی
moslem league U جامعه مسلمانان
A classless society. U جامعه بی طبقه
atomistic society U جامعه ذرهای
psychopaths U جامعه ستیز
sociopathy U جامعه ستیزی
psychopath U جامعه ستیز
psychopathy U جامعه ستیزی
underclass U بی کلاس [در جامعه]
primitive society U جامعه ابتدایی
biocenose U جامعه زندگان
sociological U جامعه شناختی
integral calculvs U حساب جامعه
affluent society U جامعه رفاه
finite population U جامعه محدود
affluent society U جامعه مصرفی
classless society U جامعه بی طبقه
biotic communtity U جامعه زندگان
throwaway society U جامعه مسرف
subclass U بی کلاس [در جامعه]
social minded U در فکر جامعه
ecclesiastes U کتاب جامعه
sociability U جامعه پذیری
affluent society U جامعه ثروتمند
infinite population U جامعه نامحدود
lower class U بی کلاس [در جامعه]
integral calculus U حساب جامعه
biocummunity U جامعه زندگان
public mischief U جرم علیه جامعه
subclass U طبقه پایین جامعه
lower class U طبقه پایین جامعه
sampling population U جامعه نمونه گیری
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
holy office U جامعه راهبان ومومنین
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
underclass U طبقه پایین جامعه
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com