English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
theatrical U وابسته به تماشاخانه تئاتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theatricalism U پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
theaters U تماشاخانه
theatres U تماشاخانه
opera house U تماشاخانه
operas U تماشاخانه
opera U تماشاخانه
theater U تماشاخانه
theatergoer U تماشاخانه رو
theatre U تماشاخانه
theatricalism U تماشاخانه گرایی
vomitoryt U دراروپا مدخل تماشاخانه
theatre U تماشاخانه بازیگر خانه
theater U تماشاخانه بازیگر خانه
theaters U تماشاخانه بازیگر خانه
theatres U تماشاخانه بازیگر خانه
theater in the round U تماشاخانه دارای صحنه مدور
pecten U پرده تماشاخانه یکجور صدف دو کپه
houselights U نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
theoric U وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjectives U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
pertianing U وابسته
adjective U وابسته
akin U وابسته
interdependent U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
monitorial U وابسته به
attendant U وابسته
tuitionary U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
carpal U وابسته به مچ
of kin U وابسته
elysian U وابسته به
attendants U وابسته
subordinate U وابسته
cantabrigian U وابسته به
diphtheric U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
dependent U وابسته
belonging U وابسته ها
attributable U وابسته به
germane U وابسته
pertaining U وابسته
elfin U وابسته به جن
sexual organs U وابسته به
attached U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliate U وابسته
attache U وابسته
federate U وابسته
federated U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
appurtenant U وابسته
thereof U وابسته به ان
syncop U وابسته به غش
plantar U وابسته به کف پا
pertinent U وابسته
related U وابسته
affiliated U وابسته
riverrine U وابسته به
correspondent U وابسته
subordinated U وابسته
contingents U وابسته
levitical U وابسته به
correspondents U وابسته
messianic U وابسته به
relative U وابسته
febile U وابسته به تب
wedded U وابسته
relevant U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
contingent U وابسته
israelitish U وابسته به
hanger on U وابسته
missions U وابسته به ماموریت
generic U وابسته به تیره
inner directed U درون وابسته
mission U وابسته به ماموریت
gregorian U وابسته به گریگوری
internuptial U وابسته به عروسی
gnomonic U وابسته به شاخص
inspectoral U وابسته به بازرس ها
intercollegiate U وابسته بکالج ها
marine U وابسته به دریانوردی
interferential U وابسته به دخالت
iranian U وابسته به ایران
pessimistic U وابسته به بدبینی
presbyterial U وابسته به کشیش ها
paralytics U وابسته به فلج
prefectoral U وابسته به اداری
preemptive U وابسته به پیشدستی
preemptive U وابسته به حق شفعه
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
prefectorial U وابسته به اداری
naval U وابسته به کشتی
potamic U وابسته به رودها
press attache U وابسته مطبوعاتی
maritime U وابسته بدریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
inhibitive U وابسته به جلوگیری
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
gular U وابسته به مری
emotive U وابسته به احساسات
pistillary U وابسته به مادگی گل
piscatory U وابسته به صیدماهی
piscatory U وابسته به ماهیگیری
piscatorial U وابسته به صیدماهی
iraqi U وابسته به عراق
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
analphabetic U وابسته به بیسوادی
anginal U وابسته به گلودرد
irrigational U وابسته به ابیاری
isthmian U وابسته به باریکه
geomantic U وابسته به رمالی
isthmic U وابسته به باریکه
antichristian U وابسته به دجال
kufic U وابسته به کوفه
lactic U وابسته به شیر
altitudinal U وابسته به اوج
air attache U وابسته هوایی
gerontic U وابسته به پیری
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
degenerative U وابسته به انحطاط
pocky U وابسته به ابله
plumbous U وابسته به سرب
acoustical U وابسته به شنوایی
interoceptive U وابسته به احشاء
interrogatory U وابسته به سئوال
glandulous U وابسته به غدد
glandulose U وابسته به غدد
pleural U وابسته به شامه شش
adipic U وابسته به چربی
platinic U وابسته به پلاتین
aerological U وابسته بهواشناسی
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
affiliated company U شرکت وابسته
aortal U وابسته بشاهرگ
landed U وابسته بزمین
menstrual U وابسته به قاعده گی
vital U وابسته بزندگی
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
humnanist U وابسته به بشردوستی
scientific U وابسته بعلم
hydrological U وابسته به خواص اب
hygroscopic U وابسته به نم نما
horatian U وابسته به هوراس
pygmean U وابسته به پیگمی ها
rectorial U وابسته به rector
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
homeric U وابسته به هومر
pythian U وابسته به "اپولو"
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com