Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
balsamic
U
وابسته به بلسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
balsam
U
بلسان
balms
U
بلسان
balm
U
بلسان
balsam tree
U
درخت بلسان
balm of gilead
U
بلسان اسرائیل
balsamiferous
U
بلسان اور
opobalsam
U
بلسان مکی
blam of peru
U
بلسان هندی
xylobal samun
U
عود بلسان
bealm of mecca
U
بلسان مکی
meccan balm or balsam
U
بلسان مکی
balsam oil
U
روغن بلسان
tacamahaca
U
بلسان مخصوص بخورمعطر
tacamahac
U
بلسان مخصوص بخورمعطر
rosewood
چوب بلسان بنفش نوعی اقاقیای بلند
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
congenerous
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
subordinate
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
affiliate
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
related
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
dependent
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
subordinated
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
elysian
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
subordinating
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
affiliating
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
comprador
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
attache
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
cantabrigian
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
interdependent
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
attached
U
وابسته
akin
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
hanger on
U
وابسته
relative
U
وابسته
adjective
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
wedded
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
levitical
U
وابسته به
germane
U
وابسته
federated
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
federates
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
federating
U
وابسته
of kin
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
riverrine
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
federate
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
air attache
U
وابسته هوایی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
periclean
U
وابسته به پریکلس
affiliated company
U
شرکت وابسته
altitudinal
U
وابسته به اوج
attache
U
وابسته نظامی
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
photic
U
وابسته به تولیدنور
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
aortal
U
وابسته بشاهرگ
peruvian
U
وابسته به پرو
petiolar
U
وابسته به برگدم
pharisaic
U
وابسته به فریسی
aortic
U
وابسته بشاهرگ
petrologic
U
وابسته به سنگ
cuttural attache
U
وابسته فرهنگی
vital
U
وابسته بزندگی
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
perigeal
U
وابسته به حضیضی
associated company
U
شرکت وابسته
antichristian
U
وابسته به دجال
perigean
U
وابسته به حضیضی
anginal
U
وابسته به گلودرد
perlitic
U
وابسته به مروارید
army attache
U
وابسته زمینی
army attache
U
وابسته نظامی
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
aerological
U
وابسته بهواشناسی
emotive
U
وابسته به احساسات
municipal
U
وابسته بشهرداری
psychologic
U
وابسته به روانشناسی
puberal
U
وابسته به بلوغ
pubertal
U
وابسته به بلوغ
scientific
U
وابسته بعلم
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
pythian
U
وابسته به "اپولو"
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
seminal
U
وابسته به منی
provencal
U
وابسته بشهر
structurally
U
وابسته به ساختمان
structural
U
وابسته به ساختمان
programmatic
U
وابسته به پروگرام
humans
U
وابسته بانسان
human
U
وابسته بانسان
promethean
U
وابسته به پرومیتوس
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
vital
U
وابسته به زندگی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
rectal
U
وابسته به مقعد
rectorial
U
وابسته به rector
surgical
U
وابسته به جراحی
oracular
U
وابسته به وحی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
jugulars
U
وابسته بوریدوداجی
jugular
U
وابسته بوریدوداجی
rhinal
U
وابسته به بینی
photographic
U
وابسته به عکاسی
solar
U
وابسته بخورشید
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
porcine
U
وابسته بخوک
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
U
وابسته به وزغ
structurally
U
وابسته به بنا
subversion
U
وابسته به خرابکاری
generic
U
وابسته به تیره
plumbous
U
وابسته به سرب
pocky
U
وابسته به ابله
paralytics
U
وابسته به فلج
paralytic
U
وابسته به فلج
materialistic
U
وابسته به مادیات
connubial
U
وابسته به زناشویی
marines
U
وابسته به دریانوردی
pleural
U
وابسته به شامه شش
landed
U
وابسته بزمین
adipic
U
وابسته به چربی
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com