English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
postmeridian U وابسته به بعد ازنصف النهار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to cut a loss U ازنصف ضر ربرگشتن
meridians U نصف النهار
celestial equator U معدل النهار
meridians U خط نصف النهار
line of longitude U نصف النهار
post meridiem U پس از نصف النهار
meridian U خط نصف النهار
meridian U نصف النهار
geographical meridian U نصف النهار جغرافیایی
meridians U خطوط نصف النهار
prime meridian U نصف النهار مبداء
prime meridian U نصف النهار مبدا
prime meridian U نصف النهار گرینویچ
meridians U مدار نصف النهار
celestial meridian U نصف النهار اسمانی
celestial meridian U نصف النهار سماوی
greenwich meridian U نصف النهار گرینویچ
true meridian U نصف النهار واقعی
greenwich meridian U نصف النهار گرینیچ
meridian U مدار نصف النهار
upper branch of meridian U نصف النهار برین
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
ante meridiem U پیش از نصف النهار
meridian U خطوط نصف النهار
reduction to the meridian U تعدیل به نصف النهار
magnetic meridian U نصف النهار مغناطیسی
hour circle U نصف النهار حلقه مدرج
prime meridian U نصف النهار مبداء یا گرینویچ
magnetic meridians U دوایر نیمروز معناطیسی نصف النهار مغناطیسی
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
greenwich hour angle U زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
wedded U وابسته
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
affiliate U وابسته
aquatic U وابسته به اب
germane U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
attributable U وابسته به
interdependent U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
israelitish U وابسته به
contingent U وابسته
appurtenant U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
affiliating U وابسته
akin U وابسته
of kin U وابسته
belonging U وابسته ها
related U وابسته
pertinent U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
attached U وابسته
tuitionary U وابسته به
thereof U وابسته به ان
diphtheric U وابسته به
dependants U وابسته
dependant U وابسته
elysian U وابسته به
dependent U وابسته
attendants U وابسته
attendant U وابسته
federate U وابسته
federated U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
cantabrigian U وابسته به
commissarial U وابسته به
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
monitorial U وابسته به
contingents U وابسته
hanger on U وابسته
cephalic U وابسته به سر
relative U وابسته
relevant U وابسته
congenerous U وابسته
riverrine U وابسته به
sexual organs U وابسته به
messianic U وابسته به
syncop U وابسته به غش
elfin U وابسته به جن
comprador U وابسته
pertaining U وابسته
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
pertianing U وابسته
carpal U وابسته به مچ
subordinating U وابسته
febile U وابسته به تب
subordinates U وابسته
levitical U وابسته به
attache U وابسته
structurally U وابسته به ساختمان
structurally U وابسته به بنا
petiolar U وابسته به برگدم
cardiac U وابسته بدل
social U وابسته بجامعه
ethnical U وابسته به نژادشناسی
cosmic U وابسته بگیتی
eponymic U وابسته به سرخاندان
nasal U وابسته به بینی
subversion U وابسته به خرابکاری
neural U وابسته بعصب
interoceptive U وابسته به احشاء
eugenic U وابسته به به نژادی
vindicatory U وابسته به توجیه
structural U وابسته به بنا
nasal U وابسته به منخرین
structural U وابسته به ساختمان
pediculate U وابسته به خفاش
aesthetically U وابسته به زیبایی
focal U وابسته بکانون
perigean U وابسته به حضیضی
perlitic U وابسته به مروارید
oratorical U وابسته به سخنرانی
aesthetic U وابسته به زیبایی
interferential U وابسته به دخالت
viral U وابسته به ویروس
tarsal U وابسته بقوزک پا
onomastic U وابسته به اسم
anatomical U وابسته به کالبدشناسی
perigeal U وابسته به حضیضی
anatomic U وابسته به کالبدشناسی
peruvian U وابسته به پرو
internuptial U وابسته به عروسی
humans U وابسته بانسان
penological U وابسته به کیفرشناسی
diametral U وابسته بقطر
microscopic U وابسته به میکروسکپ
periclean U وابسته به پریکلس
kufic U وابسته به کوفه
planetary U وابسته به سیاره
toxicological U وابسته به زهرشناسی
texas U وابسته به تکزاس
tetanal U وابسته به کزاز
eleemosynary U وابسته به صدقه
depends U وابسته بودن
irrigational U وابسته به ابیاری
terpsichorean U وابسته به رقص
iraqi U وابسته به عراق
homicidal U وابسته به ادمکشی
dramaturgic U وابسته به فن نمایش
ovular U وابسته به تخمک
outer directed U برون وابسته
iranian U وابسته به ایران
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
porcine U وابسته بخوک
menstrual U وابسته به قاعده گی
vital U وابسته بزندگی
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
isthmian U وابسته به باریکه
isthmic U وابسته به باریکه
scientific U وابسته بعلم
palating U وابسته بسق
palatal U وابسته سق دهانی
palatal U وابسته به کام
eleemosinary U وابسته به صدقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com